سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
< 1 2 3 4 >

91/8/10
8:52 ع

 

پنج. حیات دوباره

(اعْمَلُوا اَنَّ اللهَ یُحْیِّ الْأرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ ل

َعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ)؛  [43]   و بدانید که خدا زمین را پس از مرگش

زنده‌ می‌گرداند. به راستی آیات (خود) را برای شما روشن

گردانیده‌ایم، باشد که بیندیشید.

خداوند پس از آنکه مؤمنان را مورد نکوهش قرار داده که آیا

وقت خشوع نرسیده است. در ادامه به حیات زمین اشاره

می‌کند؛ گویا می‌خواهد میان قلب‌هایی که مرده‌اند و با ذکر

 الهی زنده می‌شوند، با زمین‌ مرده‌ای که به برکت قطرات باران

 دوباره زنده و سرسبز می‌شود، شباهت برقرار کند. در اینجا

خداوند می‌فرماید: چنین حیاتی تحقق می‌یابد. (یُحی الارض).

 اگر این آیه با آیه قبل ارتباط داشته باشد (که دارد)، می‌توان

استفاده کرد که دل‌های مرده نیز به خواست او زنده خواهد

شد. امام باقر«علیه السّلام» دربارة این آیه شریفه فرمود:

«یٌحیِیها اللهُ عَزَّوَجلَّ بِالقائم«علیه السّلام» بَعدَ مَوتها، بِمَوتِها:

کفرُ اَهْلِها، وَ الکافِر مَیِّتُ»؛[44]

خدای تعالی زمین را به واسطه قائم«علیه السّلام» زنده می‌کند،

پس ازآنکه مرده باشد، و مقصود از مردن آن، کفر اهل زمین

است و کافر همان مرده است.

شیخ کلینی(رضوان‌الله‌علیه) از امام صادق«علیه السّلام» درباره

 قول خداوند( اعلموا ان الله یحی الارض بعد موتها) نقل می‌کند

که حضرت فرمود: «العَدلُ بَعدَ الجُور».[45]

چند نکته :

  1. همان طور که حیات زمین به خواست و اراده خدا برقرار
  2. است و خداوند حیات دوباره زمین را می‌خواهد، حیات انسان‌ها
  3.  نیز مورد خواست و اراده او است و خداوند می‌خواهد آنان
  4. حیاتی دوباره پیدا کنند.
  5. همانطور که حیات مجدد زمین به آمادگی زمین و وجود شرایط
  6. بستگی دارد، حیات دوباره انسان‌ها نیز به آمادگی مردم برای
  7. ظهور و حصول شرایط نیاز دارد.

شش. امام، نعمت الهی

(اَلَمْ تَرَوْا اَنَّ اللهَ سَخََّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأرضِ وَ اَسْبَغَ

عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنةً وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ و

َ لاهُدًی وَ لا کِتابٍ مُنیرٍ)؛[46]

«آیا ندانسته‌اند که خدا آنچه را که در آسمان ها و زمین است، مسخّر

 شما ساخته و نعمت‌های ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده

است؟ و برخی از مردم درباره خدا بی‌آنکه دانش و رهنمود و کتابی

روشن داشته باشند، به مجادله برمی‌خیزند».

تفسیر آیه:

خداوند در این آیه به انسان‌ها خطاب کرده و نعمت‌های بی‌پایان

خویش را به آنان گوشزد می‌کند: آیا شما به آسمان‌ها و زمین نگاه

و در نظام شگرف آن تأمل نمی‌کنید که خدای متعال چگونه سراپای

 عالم را مسخّر و محکوم این نظام کرده است تا انسان(شریف‌ترین

 عضو آن) پدید آید و با استفاده از نعمت‌ها به کمال برسد. خداوند

در این امر سنگ تمام گذاشت و نعمت‌های ظاهری و باطنی را برای

 شما گسترش داده و تمام کرده است. «نعمت» برای چیزی

استعمال می‌شود که با طبع و وجود آدمی سازگار باشد.

«نعمت‌»های خدا هم «ظاهری» است که انسان به راحتی آنها

را حس و درک می‌کند؛ (مانند اعضای بدن، سلامتی و رزق پاک و

طیب، و هم «باطنی» است (مانند: شعور و اراده و عقل). هر چند

لطف الهی بسیار روشن و غیر قابل انکار است ولی بازگروهی از

مردم به جدال و ستیز در برابر حق برمی‌خیزند و بی آنکه دارای

دانش و یا علمی باشند، به انکار حقیقت می‌پردازند. اینان بدون

تکیه بر حجت‌های قابل اعتمادی مانند علم و عقل، حقایق و

الهام‌های الهی و کتاب‌های آسمانی به مجادله روی می‌آورند

و می‌خواهند حقیقت و واقعیت رامنکر شوند!

تأویل آیه:

یکی از مصادیقی که برای «نعمت ظاهر» و «نعمت باطن» ذکر

شده «امام ظاهر»‌و «امام غایب» است.محمد بن زیاد ازدی می‌گوید:

«سَأَلْتُ سَیِّدی مُوسی بنَ جَعفَر«علیه السّلام» عَنْ قَول اللهِ

 عَزَّوَجَلَّ: (وَ أََسبَغَ عَلَیْکُمْ نِعمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنةً)فقال«علیه السّلام»:

 اَلنِعمةُ الظاهِرَةُ الاِمامُ الظاهِر وَ الباطِنَةُ الامامُ الغایِِبُ فَقَُلْتُ

 لَهُ وَ یَکونُ فی الأَئِمةِ مَن یَغیِبُ ؟ قالَ: نَعَم یَغیبُ عَنْ ابصارِ النّاسِ

 شَخصُهُ وَلایَغیبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤمِنینَ ذِکرهُ وَ هُوَ الثانِی عَشَر مِنّا

یسهلَ اللهُ لَهُ کُلَّ عَسیر و یُذَلِّلُ لَهُ کُلَّ صَعْبٍ وَ یُظْهِرُ لَهُ کُنُوزَ الارضِ

 وَ یُقَرِّبُ لَهُ کُلَّ بَعیدٍ وَ یَبیرُ بِه کُلَّ جَبارٍ عَنیدٍ وَ یَهْلُکُ عَلی یَدِه کُلَّ

 شَیطانٍ مریدٍ: ذلِکَ ابنُ سَیِّدَةِ الاماء الَّذی تُخفی عَلی الناسِ وِلادَتُه

و لایَحِلُّ لَهُمُ تَسمِیتُه حَتی یُظْهِرَه‌اللهٌ عَزَّوَجَلَّ فَیَملاُ الارضَ قِسطاً

وَ عَدلاً کَما مُلئَتْ جَوراً وَ ظُلماً»؛[47]

از سرور خودم امام موسی بن جعفر«علیه السّلام» دربارة کلام

خدا «وَ اَسْبَغَ عَلَیْکُم...» پرسیدم، حضرت فرمود: نعمت ظاهری

امام ظاهر است وباطنی امام غایب. گفتم:‌آیا در میان ائمه کسی

 هست که غایب شود؟ فرمود: آری شخص اواز دیدگان مردم پنهان

 می‌شود، اما یاد او از قلوب مؤمنان غایب نمی‌شود و او دوازدهمین

 ما امامان است. خداوند برای او هر امر سختی را آسان و هر امر

دشواری را هموار سازد و گنج‌های زمین را برایش آشکار کند و هر

 بعیدی را برای وی قریب سازد و به دست وی تمامی جباران عنود

 را نابود کند و هر شیطان متمردی را به دست وی هلاک سازد. او

 فرزند سرور کنیزان است. کسی که ولادتش بر مردمان پوشیده

و ذکر نامش بر آنان روا نیست تا آن گاه که خدای تعالی او را ظاهر

ساخته و زمین را پر از عدل و داد کند؛ همان‌گونه که از ظلم و جور

پر شده باشد.

چند نکته:

1.     «نعمت»، چیزی است که موافق سرشت آدمی باشد و او را

در رسیدن به کمال یاری کند. اینکه «امام غایب» به «نعمت

 باطنی» تشبیه شده، به این دلیل است که هر چند غیبت

او از جهتی برای انسان‌ها مشکلاتی را به همراه دارد؛ ولی

از جهاتی نیز در تکامل انسان اثر خاصی دارد که انسان‌ها

نباید از آن غافل شوند؛ مانند امتحان ویژه، پاداش فراوان و....

2.     خداوند نظام احسن را آفرید و «نعمت امامت» را بر انسان‌ها

 تمام کرد؛ ولی استفاده از آن به دست خود آدمی است

 و او باید بخواهد تا از آن بهره ببرد، نه آنکه جبر باشد.

3.     «امام غایب»، «نعمت»، است؛ از این رو باید امکان بهره‌بردن

از او فراهم باشد. از طرفی غیبت امام برای مؤمن، تنها

پنهان بودن از چشم است، نه قلب و لذا یاد او همیشه

در قلب مؤمن هست و همین عامل پویایی و تلاش او است.

4.«امام نعمت کامل» خدا است؛ پس ظهور و غیبت او دراصل

یاری رسانی به مردم و بهره بردن مردم از او تأثیر زیادی ندارد. ب

ر این اساس، وجود گرامی پیامبر«صلّی الله علیه و آله و سلّم» 

و ائمه (علیهم‌السّلام) ـ و حتی خود امام زمان«علیه السّلام» ـ

«امام غایب» را به خورشید پشت ابر تشبیه کرده‌اند.

-------------------------------------------------------------------------------

[43] . حدید(57)، آیه 17.

[44] . کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، باب 58، ح 4.

[45] .کلینی، کافی، ج 8، ص 267، ح 390.

[46] .لقمان، (31)، آیه 20.

[47] . کمال‌الدین و تمام النعمة،ج 2، ب 34، ح 6.

 

 

 


  

91/8/9
3:54 ع

 

«وراثت زمین» طبق آیه شریفه به انسان‌هایی خواهد رسید که

دارای دو صفت بسیار مهم باشند:

 1- «عبد خدا» بوده و هیچ استقلالی برای خود قائل نیستند.

همه وجودشان را برای خدا قرار داده‌اند و مُهر عبودیت بر

پیشانی‌شان می‌درخشد. اینان به مرز ایمان و توحید واقعی

رسید‌ه‌اند و همه چیز را در شعاع وجود او و برای او و به

سوی او می‌بینند.

 2- «صالح» و شایسته بوده و لیاقت بهره‌برداری را دارا هستند.

         برخی بر این باورند که تفسیر آیه، مربوط به حضرت

         مهدی «علیه السّلام» است وحتی اگر در روایتی، به آن

حضرت اشاره نشده بود، باز هم آیه حکومت او را مطرح می‌کند،

زیرا:

 1- قیام جهانی حضرت مهدی«علیه السّلام» یکی از امور مسلّم

 در معارف اسلامی است.

2- بیان خداوند در آیه، به صورت وعده است؛ یعنی، وعده داده

که زمین در اختیار بندگان صالح قرار می‌گیرد. «کَتَبَ» در

اصطلاح از امری حتمی و قطعی حکایت دارد. در مفردات

راغب، آمده است:‌از حکم امضا شده واز اثبات، به کتابت

تعبیر می‌شود شیء ابتدا به ذهن می‌آید و مورد خواست

انسان قرار می‌گیرد، سپس به گفت‌وگو می‌گذارد و پس

از تصویب و پذیرفتن، برای عملی شدن ثبت و مکتوب می‌شود.

3- کلمة «ارض» در آیه، سراسر کرة زمین را شامل می‌شود

 و این فقط در زمان ظهور امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) تحقّق

خواهد یافت.

4- «ارث بردن» یعنی اینکه وارث در نحوه استفاده از مال

و  همة منافع آن، اختیار کامل داشته باشد و چنین

استفاده‌ای از منافع زمین، تنها در زمان ظهور برای

«بندگان صالح» فراهم است.

5- البته، عده‌ای دیگر این برداشت را نمی‌پذیرند؛ بلکه معتقدند:

آیه عام است و در هر زمان امکان دارد عده‌ای از «بندگان

صالح» خدا زمین را به «ارث» ببرند؛ هر چند محدوده‌ای

معین وکوچک از زمین را در اختیار داشته باشند و یا

برقراری حکومت دینی، بتوانند از منافع شان بهره‌ ببرند.

با این همه، حکومت امام زمان«علیه السّلام» مصداق کامل

 و تمام این آیه شریفه است. امام باقر«علیه السّلام» می‌فرماید:

«و قوله (وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکر) قال: اَلکُتُبُ کُلُّها

ذِکر، (و أَنَّ الْأَرضَ یَرِثُها عِبادیَ الصّالِحون) قال: اَلْقائمُ«علیه السّلام»

 وَ اَصحابُه»؛[38]

مراد از کلمه «ذکر» در «وَ لَقَدْ کَتَبْنا...» همة کتاب‌های

(پیامبران) است. و مراد از «اَنْ الارضَ...» قائم«علیه السّلام» و یاران

او می‌باشد. از روایت بالا استفاده می‌شود که این

وعدة الهی در همة کتابهایآسمانی بیان شده است.

با نگاهی کوتاه به زندگی و آرمان‌های انسان‌ها از آغاز تا کنون،

به روشنی در‌می‌یابیم که یکی از بزرگ‌ترین آرزوها و خواسته‌های

همه پیامبران و اولیاء و انسان‌های طالب حق و آزاد اندیش، برپایی

جامعه توحیدی و حکومت بر پایة فرمان‌های آسمانی و عدالت گستر

 الهی است تا در پناه آن با دستیابی عادلانه و صحیح بر منافع و

منابع موجود،  انسان‌ها به سعادت ممکن و بالندگی و رشد روز

افزون و کسب درجات کمال در خور شأن خویش برسند. روشن

 است که این امید و آرزو زمانی محقق می‌گردد که حاکمی عادل،

 کاردان و توانا، در رأس آن قرار گیرد و خود را موظّف به انجام

فرمان‌های الهی بداند. اینک ما در عصری به سر می‌بریم که تنها

و تنهااین امید، از آخرین خورشید هدایت و امامت انتظار می‌رود،

او که نامش درکلام پیامبر«صلّی الله علیه و آله و سلّم» و

معصومین(علیهم السلام) و به حدّ «تواتر» و یقین بیان شده و

جای تردید در این زمینه وجود ندارد.*با توجه به ذیل آیه «وعد الله» از این آیه

نیز وجود امام زنده حاضر استفاده می‌شود.

چهار. وراثت و پیشوایی مستضعفان، خواست خدا

(وَ نُریدُ أنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفوا فِی الْأرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئمةً

وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارثین)[39] 

«و می‌خواهیم کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند، منت

نهیم و آنان را پیشوایان(مردم) گردانیم و ایشان را وارث (زمین)کنیم.

این آیه مربوط به داستان حضرت موسی«علیه السّلام» است.

 خداوند می‌فرماید: موسی«علیه السّلام» در عصری به دنیا آمد

و بزرگ شد که فرعون طغیان کرده و ادعای ربوبیت داشت. او

بنی اسرائیل را به استضعاف کشانده و دستور قتل فرزندان آنان

را داده بود و می‌خواست آنها را نابود کند، در حالی که اراده

خداوند چیز دیگری بود. او می‌خواست بر آنان منت گذارد و آنان

را پیشوا قرار دهد تا پس از سالها، پیشوا و وارث در زمین باشند

 پس از آن که زمین در دست دیگران بود، و آنان را در زمین مکنت

دهد و حکومت قوی و پابرجا به آنان ارزانی دارد تا بتوانند از آن

استفاده کنند. هر چند ظاهر آیه بیان یک قسمت از حوادث روزگار

قوم بنی‌اسرائیل و حضرت موسی«علیه السّلام» است؛ ولی‌

می‌دانیم که خداوند از گفتن این داستان‌ها هدف دارد و

گویا می‌خواهد بگوید: مستکبران و زورمدارن ادامه حیات

و حکومت خود را در استثمار مستضعفان می‌دانند و به دنبال

 آنند که به گونه‌ای از آنان بهره کشی کنندو در نهایت آنها

را از هستی و حیات مناسب محروم سازند؛ ولی ارادة خداوند

برخلاف خواست قدرتمندان است و به بندگان خود کمک

می‌کند. لذا در اینجا از فعل مضارع بهره گرفته که دلالت به

 استمرار دارد و می‌گوید: ارادة دائمی و سنت ما چنین است

 که به مستضعفان (لایق) کمک کنیم.

این آیه بشارتی برای همة حق پرستان و عدالت خواهان که

حکومت ظلم و جور دائمی نیست و در نهایت، پیروزی برای رنج

دیدگان خواهد بود. بیشتر از هر چیز دیگر، این آیه، به حکومت

جهانی و انقلاب نورانی حضرت مهدی«علیه السّلام» مربوط

می‌شود و قیام امام زمان«علیه السّلام»، مصداق کامل و تمام

آن قرار می‌گیرد. امام علی«علیه السّلام» درباره این آیه فرمود:

«هُمْ آلُ مُحَمَّد یَبْعَثُ اللهُ مَهدِیَهم بَعدَ جَهْدِهِم فَیَعِزُّهُم وَ

یَذِّلُ عَدُوَّهُم»؛ [40]

این افراد خاندان پیامبرند که خداوند مهدی آنان را... برمی‌انگیزد و

به آنان عزت می‌دهد و دشمنانشان را خوار و ذلیل می‌سازد.

خداوند در آیه، تعبیر «منت» را آورده و این نشانة عظمت

و بزرگی این مسأله است، چرا که خداوند در موارد خاصی ـ

 مانند فرستادن پیامبران ـ تعبیر منت آورده است:

(لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلی الْمؤمِنینَ اِذْ بَعَثَ فِیهِم رَسولاً)؛[41]

«به راستی خداوند بر مؤمنان منت نهاد که در میان آنان رسولانی

برانگیخت» بنابراین، ارادة الهی بر این است که مظلومان و محرومان،

بر جباران و ستمگران غلبه کرده و وارث زمین و صاحب

اختیار آن شوند و با برپایی حکومت عدل، رهبری همیشگی

بشریت را بر عهده گیرند و این اراده خدا تخلف ناپذیر است.

شیخ صدوق (رضوان‌الله‌علیه) در «کمال‌الدین» روایات ولادت

آن حضرت را نقل کرده است. طبق این روایت، هنگامی که

حضرت به دنیا آمد، ابتدا به یگانگی خداوند و رسالت

پیامبر«صلّی الله علیه و آله و سلّم» و ولایت ائمه اهلبیت 

علیهم‌السّلام شهادت داد و سپس آیه یاد شده را تلاوت فرمود.[42]

*با توجه به ذیل آیه «وعده الله...» وجود امام زنده نیز استفاده

می‌شود؛ چرا که هر حکومتی رهبری زنده و حاضر می‌خواهد.

 

------------------------------------------------------------------------------------------

[38]  .مجمع البیان، ج4، ذیل آیه.

[39] .قصص(28)، آیه5.

[40] . شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص 184.

[41] . آل عمران (3)، آیه 164.

[42] . کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 2، باب 41، ح 1 و 2 .

 

 

 


  

91/8/8
4:8 ع

 

 

هـ. عبادت صحیح:

نتیجه چنین حکومتی، این است که تنها خداوند «عبادت»

 می‌شود؛ همة مظاهر شرک. از بین می‌رود؛ عبادات خالصانه

تنها برای او خواهد بود و دیگر هیچ معبودی جز خدا، پرستیده

نمی‌شود.تغییر خطاب در آیه از غایب (وعد الله) به متکلم

 وحده (یعبدوننی) و استفاده از عبارت نکره «شیئاً» در سیاق

 نفی که مفید عموم است، هر دو به خوبی بر ازبین رفتن

شرک به طور کامل و حاکمیت توحید دلالت دارد.

علامه طباطبایی (رضوان‌الله‌علیه) درباره جمله

«وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلک...» می‌فرماید:

«ذلک» (که برای اشاره است) به «موعود» (وعده خدا)

باز می‌گردد، لذا مناسب است که کلمه «کفر» را به معنای

 کفران (در مقابل شکر نعمت) بگیریم و چنین معنی کنیم:

«هر کس کفران کند بعد از تحقق این وعده، او واقعاً فاسق

است».  [32]

طبق این گفتار، «کفر» دامنه وسیعی را در بر می‌گیرد و به

 این معنا است که هر کس این موهبت الهی را ضایع کرده

و از آن استفاده نکند، فاسق بوده و از راه عبودیت و بندگی

خارج شده است.

پس از بیان قسمت‌های گوناگون آیه، اکنون جای این پرسش

 است که: منظور خداوند از این وعده، شامل چه افرادی

می‌شود؟

برخی از مفسران – مانند صاحب تفسیر نمونه ـ معتقدند:

 ‌آیه عمومیت دارد و نتیجه آن چنین است که در هر زمان،

که پایه‌های ایمان و عمل صالح در میان مسلمانان مستحکم

 شود، آنان دارای حکومتی ریشه دار و پرنفوذ خواهند شد.

البته بی‌شک، حکومت حضرت مهدی«علیه السّلام» مصداق

کامل این آیه است.[33]

علامه طباطبایی(رضوان‌الله‌علیه) بیان بلندی در این زمینه

دارد که خلاصه آن چنین است :

از ظاهر آیه استفاده می‌شود که آیه مربوط به برخی از افراد

 امت اسلام است و اینان دارای مجتمعی صالح خواهند بود.

این جامعه دارای دین مرضیّ خدا بوده و دین اسلام به گونه‌ای

 در جامعه برقرار می‌گردد که تزلزلی در آن راه نخواهد یافت

و امنیت به گونه‌ای در آن اجتماع به وجود می‌آید که دیگر از

هیچ دشمنی (خارجی، داخلی، علنی و پنهانی) نمی‌ترسند

 (چرا که همه زمینه‌های خوف از بین می‌رود و لذا خوف تبدیل

به امنیت می‌شود). این چنین امنیتی است که جای امتنان

 دارد؛ چرا که آیه در مقام امتنان و منت گذاشتن بر مردم است

و امتنان وقتی مناسب و پذیرفتنی است که جامعه از هر جهت

در امان بوده و آزادی برای همه باشد. در این جامعه اخلاص در

عبادت عمومیت پیدا می‌کند و بنیان هر کرامتی غیر از تقوا

منهدم می‌شود. این جامعه با این صفات تاکنون به وجود

نیامده است.پس اگر مصداقی داشته باشد، در روزگار امام

 مهدی«علیه السّلام» می‌باشد و حق مطلب این است که

اگر واقعاً بخواهیم حق معنای آیه را به آن بدهیم، آیه جز با

 اجتماعی که با ظهور حضرت مهدی «علیه السّلام» تشکیل

 می‌شود، قابل انطباق با هیچ مجتمعی نیست.[34]

ممکن است کسی بگوید: هرچند این آیه مربوط به حکومت

حضرت مهدی«علیه السّلام» است؛ ولی آیا از این آیه می‌توان

استفاده کرد که ایشان زنده و حاضر است؟

در پاسخ باید گفت: آری، وجود امام زندة حاضر را از همین آیه

و با توجّه به آیات دیگر، می‌توان برداشت کرد:

1-     دین مورد رضایت خدا، اسلام است و این دین آن

 هنگام کامل و مورد رضایت خدا قرار گرفت که

پیامبر«صلّی الله علیه و آله و سلّم»  در غدیر خم

 ؛ امام علی«علیه السّلام» را به عنوان خلیفه و

ولیّ تعیین کرد و این ولایت و خلافت را جزء ‌دین قرار

 داد و وجود آن را باعث اکمال و اتمام دین دانست

:«الیوم اکملت...».

پس تا دین هست، ولایت و خلافت نیز باید باشد و چون در

 هر زمان دین هست، ولی و خلیفه نیز باید تا قیامت باشد.

2-     هر رهبری که بخواهد حکومت کند، خود باید برای

تشکیل این حکومت برنامه ریزی کند؛ چنان که سنت

خدا بر این قرار گرفته است و با رجوع به خلافت و

 رهبری پیشوایان و پیامبران گذشته؛ این مطلب روشن

می‌شود. امام زمان«علیه السّلام» نیزکه می‌خواهد

حاکمیت دوران ظهور را بر عهده داشته باشد، باید

خود رهبری قیام و تشکیل حکومت را در دست بگیرد و

نیرو سازی کند. پس باید زنده و حاضر باشد و در راستای

ایجاد انقلاب جهانی و تشکیل حکومت خویش، فعالیت

 کند.

3-     وعده خدا در هر زمان که مقتضی فراهم و موانع مفقود

باشد، امکان پذیر است و خداوند این را به عهدة انسان‌ها

گذاشته است: «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا

ما بانفسهم»؛[35] یعنی، هر زمان که انسان‌ها بخواهند،

 خدا تغییر می‌دهد. پس هر زمان که انسان‌ها حاکمیت

 مهدی«علیه السّلام» را بخواهند، خداوند آن را رقم

می‌زند. بنابراین باید امام و رهبر در هر زمان باشد تا با

 خواست انسانها، قیام جهانی و حکومت عدل برقرار شود.

امام صادق «علیه السّلام» در روایتی فرمود:

«اِنّهُ لَمْ یَجیء تَأویلُ هذِه الآیةِ وَ لَو قامَ قائمُنا سَیَری مَن یُدرِکُهُ

ما یَکُونُ مِن تأویلِ هذِهِ الآیَةِ، وَلَیَبْلُغَنَّ دینُ مُحَمَّد«صلّی الله علیه

 و آله و سلّم»  ما بَلَغَ اللّیلُ حَتّی لایَکُونَ مُشرِکٌ عَلَی ظَهْرِ الاَرضِ

 کَما قال الله تَعالی وَ یَعْبُدونَنِی لایُشرکونَ بِی شَیئاً»[36]

 

تأویل و مصداق این آیه هنوز نیامده است. هنگامی که قائم ما قیام

کند کسی که او را درک می‌کند، تأویل این آیه را می‌بیند: هر آینه

دین محمد«صلّی الله علیه و آله و سلّم»  به هر جایی که شب

برسد، می‌رسد (همه کره زمین)، به صورتی که هیچ مشرکی بر

روی زمین نخواهد بود؛ همان گونه که خداوند فرمود: ( یَعْبُدوننی... ).

*نکته: ‌از نظر ترتیب نزول سوره‌ها، آیه 55 سوره «نور» می‌تواند

تفسیر 105 سورة «انبیاء» باشد؛ بدین معنا که در آیه 105 سوره

«انبیاء» اصل طرح و مجریان و گستره آن بیان شده بود، ولی این آیه

ویژگی‌ها و اهداف را بیان می‌کند.

سه. بندگان صالح وارثان زمین

(وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکرِ اََنَّ الْأََرْضَ یَرِثُها

عِبادِیَ الصّالِحون)[37]، «و در حقیقت، در زبور پس از تورات

نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد».

همه مفسران بر این باورند که خداوند متعال در این باره به

کتاب‌های انبیا اشاره دارد و می‌فرماید: در کتاب‌های پیامبران

نوشته‌ایم که زمین را بندگان صالح به ارث می‌برند. البته در این

 اختلاف شده که: آیا خداوند در همه کتاب‌های پیامبران به

 این آیه اشاره کرده است یا در بعضی از آنها؟ گروهی می‌گویند:

مراد از «زبور» همان کتاب حضرت داوود«علیه السّلام» است و

مراد از «ذکر» تورات حضرت موسی«علیه السّلام». برخی دیگر

مراد از «ذکر» را قرآن کریم می‌دانند (البته با توجه به اینکه در خود

 قرآن کلمه، ذکر برای قرآن آمده است). در این صورت مراد از کلمه

«بعد» در آیه، بعد بودن از جهت رتبه است، نه زمان.

کملة «ارض» وقتی به صورت مطلق و بدون قرینه می‌آید، همة کرة

زمین را در بر می‌گیرد و مراد از «وراثتِ زمین» این است که سلطه

بر منافع و استفاده از آنها از دیگران، به بندگان صالح منتقل شده و

برکات زندگی نصیب ایشان و مختصّ آنان خواهد شد.

-------------------------------------------------------------------- 

[32] .تفسیر المیزان، ج 15، ذیل آیه.

[33] .تفسیر نمونه، ج 14، ذیل آیه.

[34] .تفسیر المیزان، ج 15، ذیل آیه.

[35] .رعد،(13)، آیه 11.

[36] .بحارالانوار، ج 51، ص55، ح 41.

[37] .انبیاء(105).

 


  

91/8/6
4:22 ع

 

الف. اصل حاکمیت دین اسلام بر گسترة زمین

از امیرالمومنین «علیه السّلام» دربارة آیه (...هُوَ الَّذی اَرْسَلَ...ً) نقل

شده است :

«...لایَبقی قَریةُ اِلا وَ نُودی فِیها بِشَهادَةِ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ وَ اَنْ مُحَمَّداً

رَسُول الله«صلّی الله علیه و آله و سلّم» بُکرةً وَ عَشیاً»   [28] باقی

نمی‌ماند قریه‌ای مگر اینکه در آنجا صبح و شام شهادت به توحید و

رسالت پیامبر داده می‌شود.

ب. روی دادن این اتفاق در زمان ظهور حضرت مهدی«علیه السّلام»

ولایت و امامت، ادامه رسالت و نبوت است و امام جانشین پیامبر، و

عهده‌دار تمام شئون نبی ـ به جز مقام ابلاغ وحی ـ  می‌باشد؛ از این

رو  اگر این نوید قرآنی به دست آخرین وصی پیامبر«صلّی الله علیه و آله و سلّم»

  واقع شود؛ مانند این است که گویا خود پیامبر این حقیقت را عملی ساخته

است. شیخ صدوق(رضوان‌الله‌علیه) در روایتی از امام حسین«علیه السّلام»

 نقل می‌کند:

«مِنّا اثنا عشر مَهدیاً اَوَّلُهم اَمیرُالْمُومِنین عَلی بن اَبی طالِب وَ آخِرُهُمْ التاسِعُ

مِنْ وُلْدی، وَ هُوَ الامامُ القائِمُ بِالْحَقِّ، یَحیی اللهُ بِه الاَرض بَعْدَ مَوتِها، وَ یُظْهِرُ

به دینَ الحَقِ عَلی الدیِنِ کُلِه وَ لَو کَرِهَ الْمُشرکون. لَهُ غَیبَةُ یَرتَدُّ فیها اَقوامُ وَ

یُثْبِتُ فیها عَلی الدِّین آخرُون، فَیُؤذَونَ و یُقال لَهُمْ : مَتی هذا الْوَعْدُ اِنْ کُنْتُمْ

صادِقین اَما اِنّ الصابرَِ فِی غَیْبَتِهِ عَلی الأذی و التَّکذیب بِمنْزلة المُجاهِدِ

بِالسَیْفِ بَیْنَ یَدیْ رَسولِ الله«صلّی الله علیه و آله و سلّم» »؛[29]

از ما دوازده نفر مهدی است (لقب مهدی برای همه ائمه ذکر شده است)

که نخستین آنان امام علی«علیه السّلام» و آخرین ایشان نهمین فرزند از

فرزندان من است. او امامی است که به حق قیام می‌کند – خداوند به واسطه

او زمین را زنده می‌کند. بعد از مرگش و به واسطه او پیروز می‌کند دین حق را

بر همة ادیان، هر چند که مشرکان کراهت داشته باشند. برای او غیبتی است

که گروهی در آن دوره غیبت مرتد شده و از دین خارج می‌شوند و گروه دیگر

بر دین ثابت و استوار می‌مانند و به آنان گفته می‌شود: «اگر راست می‌گویید

(و مهدی بر حق است)  پس کی این وعده تحقق می‌یابد». پس به راستی

که صابران در زمان غیبت او بر آزارها و تکذیب‌ها، مانند مجاهدانی هستند که

در برابر رسول خدا«صلّی الله علیه و آله و سلّم»  شمشیر می‌زدند (و ازدین

دفاع می‌کنند).

دومین بخش از گلچینی ازآیات  مهدویت

 خلافت مؤمنان، وعده الهی

(وَعَدَ اللهُ الذینَ آمَنوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتَ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الارض کَما

اسْتَخْلَفَ الَّذین مَنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِنَنَّ لَهُمْ دینَهمْ الّذی ارْتضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ

مِن بَعْدِ خَوفِهِمْ اَمناً یَعْبُدُونَنی لایُشرکُون بی شیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَاولِئکَ

  هُمُ الفاسِقون)[30]

«خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، وعده

داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین (خود) قرار دهد؛ همان‌ گونه که

کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین خود قرار داد. و آن دینی که برایشان

پسندیده است، به سودشان مستقر می‌کند، و بیمشان را به ایمنی مبدل

گرداند، ( تا) مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند و هر کسی پس

از آن به کفر گراید، آنانند که نافرمانند».

آیه شریفه از وعده‌ای بسیار زیبا خبر می‌دهد؛ خداوند به مؤمنان صالح وعده

می‌دهد که:

1. برای آنان جامعه‌ای صالح مخصوص خود درست می‌کند و زمین

را در اختیارشان قرار می‌دهد.

2.      دینشان را در زمین چیره و برتر می‌سازد.

3.      امنیت را جایگزین ترسشان می‌کند.

4.      فقط خدای را عبادت می‌کنند.

این آیه خطاب به امت پیامبر«صلّی الله علیه و آله و سلّم»  بوده و خداوند

در آن از تعبیر «وعد» استفاده کرده است و وعده‌های خدا تخلف بردار

نیست. بنابراین، مفاد آن این می‌شود که خداوند، به گروهی ازامت پیامبر

اسلام«صلّی الله علیه و آله و سلّم»  وعدة «استخلاف» روی زمین را داده

است. این گروه دو ویژگی مهم و اساسی دارند:

  1. ایمان، که همة اعماق وجودشان را پر کرده است.
  2. عمل صالح، که همة اعضا و جوارحشان درخدمت و اطاعت مولا است.

این وعده چند ویژگی دارد:

الف. خلافت بر روی زمین:

خلافت ؛ یعنی، مسلط شدن بر کل زمین و استفاده از موهبت‌های آن.

البته خداوند متعال خلافت روی زمین را به امت‌های صالح پیشین؛ (مانند

قوم نوح و صالح) نیز عطا فرموده بود به نظر می‌آید مراد از این خلافت و

حکومت، تنها اصل جانشینی است، نه گسترده و محدوده آن؛ یعنی، همان

گونه که دیگران به حکومت و خلافت در زمین ـ هر چند در منطقه‌ای محدود

ـ رسیدند، شما هم می‌رسید. اینکه چرا برای همة زمین از کلمه «الارض»

استفاده شده، دلیل‌های متعدد دارد، از جمله:

1. اصل «اطلاق» است، قیدزدن نیاز به دلیل دارد.

2. تمکین دین مورد رضایت و امنیت کامل، زمانی اتفاق می‌افتد که سراسر

زمین، تحت حاکمیت و سیطره اینان باشد.

3.روایاتی که در ذیل آیه وارده شده است.

ب. تمکین دین مورد رضایت خدا

تمکین هر چیزی برقرار کردن آن در یک مکان است و این کنایه از پایداری،

تزلزل نداشتن و زوال ناپذیری آن چیز می‌باشد؛ به گونه‌ای که اگر اثراتی

داشته باشد، هیچ مانعی جلوی تأثیر آن را نمی‌گیرد. «تمکّن دین» در آیة

به این معنا است که بر سر راه آن هیچ‌گونه کفر و شرکی ایجاد نکند.

اوامر و دستوراتش محترم شمرده شده و بدان عمل شود. اصول و معارفش

مورد پذیرش همگان بوده و همه به آن معتقد باشند و دربارة آن اختلاف نکنند.

ج. دین مورد رضایت

دینی که خدا آنرا «پسندیده » است، همانا دین مقدس اسلام است که در

جریان غدیر خم با نصب ولایت امیرمؤمنان «علیه السّلام» تمام و کمال

یافت و کافران از نابودی آن ناامید گشتند:

(اَلْیَومَ یَئِسَ الَّذین کَفَروا مِنْ دِیِنکُم فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخشَوْنِ اَلْیَومَ اکْمَلتُ

لَکُمْ دیِنَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ رَضیتُ لَکُمْ الاسلامَ دیناً)؛[31]

دینی که ولایت اهل بیت عصمت و طهارت در متن آن قرار دارد. اسلام

است و امامت امام علی«علیه السّلام» تا امام مهدی«علیه السّلام»

 را در بر دارد، دین «مرضی» و مورد قبول خداوند است.

د. امنیت:

در چنین دورانی ترس و خوف تبدیل به امنیت و آرامش می‌شود. طبیعی

است که ترس و خوف، عواملی دارد و از بین رفتن آن نیز، نتیجه از بین

رفتن اسباب و علل است. پس، در این دوران هیچ عاملی، باعث نگرانی

و ترس برای مؤمنان نخواهد بود.

-----------------------------------------------------------------------

[28] . بحارالانوار، ج 51، ص60.

[29] . کمال‌الدین و تمام النعمة، ج1، باب 30، ح 3.

[30] .نور(24)، آیة55.

[31] . مائده (5)، آیه.

 


  

91/8/5
10:7 ع

 

گلچینی ازآیات  مهدویت

یک. غلبه اسلام بر جمیع ادیان

(یُریدونَ اَنْ یُطْفِئُوا نُورَالله بأفواهِهِمْ و یأبَی اللهُ إلّا اَنْ یُتِمَّ نُورهَ وَ

لو کَرهَ الْکافِرُن. هُوَالذی اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ

عَلی الدِینِ کُلِّهُ وَ لَو کَرِه الْمُشرکُون)  [23]

«می‌خواهند نور خدا را با سخنان خویش خاموش کنند؛ ولی خداوند

نمی‌گذارد تا نور خود را کامل کند، هر چند کافران را خوش نیاید. او

کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست فرستاد تا آن را

بر چه دین است پیروز گرداند؛ هر چند مشرکان خوش نداشته باشند».

(هُوَ الَّذی اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی و دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرهُ عَلی الُِّدینِ کُلّه

و کَفی بالله شَهیداً)  [24]

«او کسی است که پیامبر خود را به قصد هدایت، با آیین درست

روانه ساخت تا آن را بر تمام ادیان پیروز گرداند و گواه بودن خدا

کفایت می‌کند».

(یُریدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللهِ بأفْواهِهِمْ وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَو کَرهَ الْکافرونَ.

هُوَ الَّذی اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی و دیِنِ الْحَقِ لِیُظْهِرَهُ عَلی الدِّینِ

کُلَّهُ وَ لَو کَرِهَ الْمُشرکون) [25]

«می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا

 ـ گرچه کافران را ناخوش افتد ـ نور خود راکامل خواهد گردانید.

او است کسی که فرستاده خود را با هدایت و آیین درست روانه

کرد تا آن را بر هر چه دین است غالب گرداند، هر چند مشرکان

را ناخوش آید». واژه «یظهره» فعل مضارع از باب اِفعال است که

وقتی همراه با «عَلیَْ» می‌آید، به معنای «یغلبه» و «یعلیه»

(غلبه و برتری دادن) ‌است.

خداوند در این آیات اشاره می‌کند که دشمنان دین و حقیقت

می‌خواهند نور خدا را خاموش کنند؛ در حالی که خداوند نور خود

را کامل می‌کند و تلاش‌های آنان ره به جایی نمی‌برد. خداوند

وقتی از اراده دشمنان برای خاموشی نور خدا و نابودی دین خبر

می‌دهد، تنها از جلوگیری این اراده خبر نمی‌دهد و نمی‌گوید: ‌ما

نمی‌گذاریم آنان نور خدا را خاموش کنند؛ بلکه از اتمام نور سخن

می‌فرماید: «خدا این نور را تمام می‌کند». سپس به روشنی

می‌گوید: «خدا رسولش را با هدایت (دلایل روشن و برهان‌های

آشکار). و دین حق (آیینی که اصول و فروعش همه بر اساس

واقعیت و حقیقت است) فرستاد». نتیجه چنین هدایت و دینی که

با خود دلایل شفاف و مطالب حق و درست به همراه دارد، پیروزی

بر همة مکاتب و آیین‌های دیگر است که خداوند آن را  اراده

کرده است.

ضمیر «ه» در «لیظهره» به دین برمی‌گردد، چرا که ظاهر عبارت

غلبه دین است، نه غلبه شخص و باید بین غالب و مغلوب تناسب

و هم سنخی باشد. غلبه اسلام بر دیگر ادیان، هم از نظر منطق و

استدلال است و هم از نظر غلبه عینی و عملی؛ یعنی، روزی فرا

می‌رسد که اسلام با پشتوانة عظیم معرفتی و آموزه‌هایی که دارد،

بر همه ادیان غالب می شود و نفوذ ظاهری و حکومت دین مقدس

اسلام بر جهان سایه می‌افکند و همه را تحت الشعاع خود قرار

می‌دهد. گفتنی است: خداوند در سه جای قرآن عبارتی بسیار شبیه

به هم آورده که نشان دهنده اهمیت مطلب و حتمی الوقوع بودن این

رویداد بزرگ (غلبه اسلام) است. به علاوه که خداوند در آخر آیه 28

سوره «فتح» از عبارت «و کفی بالله شهیدا»  استفاده کرده که شاهد

 تحقیق این واقعیت و گواه بر آن، خود خداوند است. با توجه به اینکه

چنین امری هنوز رخ نداده است، این خبر و وعدة الهی در آینده به

حتم روی خواهد داد. از طرفی قیام جهانی حضرت

مهدی«علیه السّلام» امری مسلم و قطعی و یکی از آموزه‌های دین

مقدس اسلام است. قیامی که نتیجه‌اش نابودی شرک و گسترش

دین اسلام درهمه جای کره زمین است.

محمد بن فضیل می‌گوید: « از امام کاظم«علیه السّلام» دربارة

قول خداوند « لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّه» پرسیدم فرمود: «لِیُظْهِرهُ

عَلی جَمیعِ الاَدیانِ عِنْدَ قِیامِ الْقائِمِ؛[26] پیروز می‌کند. خدا دین

اسلام را بر همة دین‌ها هنگام قیام قائم «علیه السّلام»».

از این روایت استفاده می‌شود که مراد از پیروزی دین اسلام،

پیروزی همه جانبه و حاکمیت این دین بر زمین است.

ابوبصیر می‌گوید: از امام صادق«علیه السّلام» درباره آیه (هُوَ

الَّذی اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی و دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلی الدِّینِ

کُلِّّه و لَو کَرهَ الْمُشْرِکُونَ) پرسیدم، فرمود:

«وَ اللهِ! ما نَزَلَ تَأویلُها بَعْد، ولایَنْزِلُ تَأویلُها حَتّی یَخْرُجَ

القائِمُ«علیه السّلام» فَاذا خَرَجَ القائِمُ«علیه السّلام»

 لَمْ یَبْقِ کافِرٌ باللهِ العظیمِ وَ لامُشرِکُ بالامام الّا کَرِهَ خُروجَه

حَتّی ان لو کانَ کافِرُ اَو مُشرکُ فِی بَطْنِ صَخْرَةٍ لَقالَتْ: یا

مُومِنُ فِی بَطنی کافِرٌ فَاکْسِرْنی وَ اَقْتُلْهُ»؛[27]

قسم به خدا ! هنوز تأویل آن نیامده و تأویل آن نمی‌آید تا اینکه

قائم«علیه السّلام» خروج کند. پس هنگامی که قائم خروج کرد؛

کافری به خدا و مشرکی به امام باقی نمی‌ماند؛ مگر اینکه خروج

او را کراهت دارد، و حتی اگر کافر یا مشرکی در دل سنگی پنهان

شده باشد، آن سنگ می‌گوید: ای مؤمن! درون من کافری هست؛

مرا بشکن و او را بکش.

پس مراد از ظهور و غلبه دین، برتری در زمین است؛ به گونه‌ای که

دیگر جایی برای شرک باقی نمی‌ماند. به عبارت دیگر، هر چه زمان

بیشتر می‌گذرد و جوامع بشری به هم نزدیک‌تر و از حال هم آگاه‌تر

می‌شوند و واقعیت«دهکدة کوچک جهانی» ملموس‌تر می‌گردد. نیاز

به وجود یک مدیر و حاکم عادل و حکیم، با دانایی و توانایی مافوق

بشری و با قانونی جامع و کامل، برای سعادت و کمال مادی و معنوی

انسان‌ها، بیش از پیش آشکار می‌شود؛ چرا که پراکندگی و کوتاه‌نگری

قوانین بشری، با حاکمانی خودسر، خودخواه، و هوسران، روز به روز بر

سقوط ارزشها و حذف امنیت‌ و آرامش این دهکدة کوچک افزوده و هراس

از آینده‌ای تاریک و مبهم را افزایش داده است و انتظار یک منجی و مصلح

عدالت گستر را در قلب‌های مضطرب و نگران؛ افزون ساخته است.

خداوندِ آگاه به سرّ و نهان بشر، برای این روز تدبیری اندیشیده و

برنامه ریزی کرده است و آن تدبیر چیرگی دین اسلام و آموزه‌های

گران سنگ آن بر همه ادیان به دست رادمردی الهی است تا بشر

با او از گرداب تباهی، فقر، تبعیض و فساد رهایی یابد.

در این رابطه دو  انگارة مهم از روایات استفاده می‌شود.

پیگیری ادامه این مطلب را به شما توصیه مینایم ....

------------------------------------------------------------------- 

[23] .توبه (9)، آیه 32، 33.

[24] . فتح( 48) آیه 28 .

[25] . صف(61) آیه 8 و 9.

[26] . کافی، ج 1، ح 9، ص 432.

[27] . کمال‌الدین  و تمام النعمة، ج 2، باب 58، ح 7.

 

 


  

91/8/5
7:15 ص

د. شیوه‌های معرفی در قرآن

با همه این تفاصیل، چرا نام مهدی«علیه السّلام» به صراحت در قرآن

نیامده تا جلوی انکار خیلی‌ها گرفته شود؟ آیا اگر نام

مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) ذکر می‌شد، مردم آن را بهتر

و راحت‌تر نمی‌پذیرفتند؟ شبیه همین سؤال درباره ولایت مولا

علی«علیه السّلام» نیز مطرح است.

در پاسخ باید گفت: قرآن برای معرفی شخصیت‌ها به مقتضیات

حکمت و بلاغت، از سه راه استفاده کرده است.

1.معرفی با اسم: نخستین راه این است که شخصیت مورد نظر را با

اسم معرفی و مطرح می‌کند؛ مانند:(وَ ما مُحَمّدٌ اِلّا رَسُولُ قَدْ خَلَتْ

مَنْ قَبْلِهِ الرُّسُل)  [14] و ( و مٌبَشِّراً بِرَسولٍ یَأتی مِنْ بَعْدِی اِسْمهُ

أحْمَد)[15]

2.معرفی با عدد: شیوه دوم، معرفی با عدد و تعداد است که قرآن

نقبای بنی‌اسرائیل را اینگونه معرفی می‌کند: ( وَ بَعَثْنا مِنْهُمْ اَثنَیْ عَشَرَ

نَقِیباً) ؛[16] «و از ایشان دوازده نقیب مبعوث کردیم ». همچنین گروهی

را که موسی«علیه السّلام» برگزید تا به کوه طور ببرد، با عدد معرفی

کرده است: (وَ اخْتارَ مُوسی قُومَهُ سَبْعِینَ رَجلاً)[17] یعنی «و حضرت

موسی از میان قومش هفتاد نفر را برگزید».

3.معرفی با صفت و ویژگی: شیوه سوم معرفی با صفات و ویژگی

است؛ پیامبر اکرم«صلّی الله علیه و آله و سلّم» را به این شیوه معرفی

کرده است:

( اَلَّذینَ یَتَبَّعونَ الرَّسولَ النّبیَّ الاُمیّ... یَأمُرُهُمْ بِالمَعْروُفِ وَ یَنْهاهم عَنِ

المُنکَرِ وَ یَحِلَّ الطیّباتِ وَ یُحَرُّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ) ؛[18]

«کسانی که از پیامبر تبعیت می‌کنند... که پیامبر ایشان را به کارهای

پسندیده دستور می‌دهد و از کارهای زشت و ناپسند باز می‌دارد و بر

ایشان امور پاکیزه را حلال و بر ایشان امور ناپسند را حرام کرده است.

در معرفی ولی مؤمنان نیز از این شیوه استفاده کرده است:

(اِنَّما وَلیُکُمُ اللهُ وَ رَسُولُه وَ الَّذینَ آمَنوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصّلاةِ وُ یؤتُونَ

الزَّکاةِ وَ هُمْ راکِعون) [19] «صاحب امر شما خدا و رسول او و کسانی‌اند

که ایمان دارند و نماز را به پا می‌دارند و زکات می‌پردازند در حالی که

در رکوع می‌باشند.»

شناساندن با صفت، بهترین راه معرفی است. این نوع معرفی راه را بر

سود جویان می‌بندد، زیرا می‌توان نام جعلی درست کرد؛ اما بهره‌برداری

از صفات، کار آسانی نبوده و قابل جعل نیست. از این رو می‌بینیم در

جریان طالوت، خدای متعال بعد از آن که او را به اسم معرفی می‌کند،

بلافاصله وی را با صفات و نشانه نیز معرفی می‌کند تا جلوی هر گونه

اشتباه احتمالی گرفته شود:[20]

(وَ قالَ لَهُمْ نَبیُّهُمْ اِنّ آیَةَ مُلْکِه اَنْ یَاتِیکُمْ التابُوت فِیه سَکینَةٌ مَن رَبِّکُمْ

 و بَقیةٌ ممّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُه الْمَلائِکَة)؛

«و نبی پیامبرشان به ایشان گفت: همانا نشانه و فرمانداری و سلطنت

او این است که تابوتی را برای شما خواهد آورد که در آن آرامشی از

جانب پروردگار شما وجود دارد و در آن آنچه به جای مانده (میراث) از

آل موسی و هارون می‌باشد که ملائکه آن را حمل می‌کنند».

پس روشن می‌شود که تنها راه معرفی، ذکر نام

امام مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه الشریف) نیست و حضرت از

راه‌های دیگر (صفات) معرفی شده است و قرآن به شکل‌های مختلف

به وجود امام زمان«علیه السّلام» و حکومت جهانی او اشاره کرده است.

از طرفی مصالحی درکار بوده که امامان معصوم(علیهم‌السّلام) به نام

ذکر نشوند که می‌توان به محفوظ ماندن قرآن از تحریف اشاره کرد. درست

همان علتی که ایجاب کرد: «آیة اکمال الدین» [21] در بین آیات تحریم

خبائث و «آیه تطهیر » [22] در بین آیه «نساء النبی» قرار گیرد تا ضمن

ابلاغ پیام به همه حق جویان، مانع از دست بردن در قرآن نیز بشود.

هـ. اعتقاد به مهدی«علیه السّلام»

قیام و حکومت جهانی یک منجی عدالت گستر و مصلح عدالت پرور،

از جمله مسائلی است که نه تنها با فطرت ظلم ستیز و عدالت طلب

انسان‌ها آمیخته نهادینه شده است که همة مسلمانان بلکه تمامی

ادیان آسمانی و برخی از آئین‌های دیگر آن را باور داشته و پیروان خود

را به ظهور او مژده داده‌اند. تنها این نکته باقی می‌ماند که این منجی

موعود و مصلح کل چه کسی است و آیا اینک در قید حیات است. یا

بعداً به دنیا می‌آید. بنابراین اعتقاد به مهدویت، مسأله‌ای عمومی و

یکی از اصول مسلّم اسلامی است.

و. شیوه بررسی

در بررسی آیات مربوط به حضرت مهدی«علیه السّلام» صورت‌های

مختلفی را می‌توان ارائه کرد:

الف. ابتدا آیاتی بررسی شود که به صورت تفسیری در مورد حضرت است

و سپس آیات دیگر ارزیابی گردد که از جهت تأویل بر حضرت دلالت دارد.

ب. آیاتی به صورت موضوعی بررسی شوند؛ مثلاً آیات مربوط به غیبت،

حکومت و...

ج. از ابتدای قرآن هر آیه‌ای که مربوط به حضرت است، طرح و بررسی شود.

و. آیات مربوط به حضرت به ترتیب شأن نزول سوره‌ها، بررسی گردد.

در این نوشتار راه اول را پی‌می‌گیریم، چرا که استفادة تفسیری از آیات

قرآن در این باره کارآیی بیشتر دارد، زیرا روایات تفسیری می‌تواند به عنوان

مؤید مطرح شوند. با توجه به مقدمات یاد شده، کتاب الهی را با توجه

به روایات، بررسی و آیاتی را مطرح می‌کنیم که در آنها به حضرت

مهدی«علیه السّلام» اشاره شده است.

------------------------------------------------------------------------------ 

[14] . آل عمران(3)، آیة 144.

[15] . صف(61)، آیه 6.

[16] . مائده(5)، آیه 12.

[17] . اعراف(7)، آیه 155.

[18] . اعراف، (7) آیه 157.

[19] . سوره مائده(5)، آیه55.

[20] . جعفر سبحانی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص185.

[21] .سوره مائده(5)، آیه3.

[22] . سوره احزاب(33)، آیه33.

 


  

91/8/4
12:54 ع

 

 جایگاه پیامبر«صلّی الله علیه و آله و سلّم»    و

ائمه «علیهم السلام»

شکی نیست که کلام وحی و معارف بی‌کران الهی، اقیانوسی

است که عقل و دانش ناقص و محدود بشری، توانایی درک و

تحلیل تعالیم و مفاهیم بلند آسمانی آن را به تنهایی، به صورت

کامل و صحیح ندارد و ناگزیر از یاری افرادی است که خود از

سرچشمة وحی و علم الهی بهره‌مند شده و توانایی لازم برای

بیان حقایق آن را داشته باشد. این فضیلت در وجود

پیامبر اکرم«صلّی الله علیه و آله و سلّم» و  اهل بیت 

معصومین (علیهم السلام) جلوه‌گر و متبلور شده است. خداوند در

این باره خطاب به رسول گرامی اسلام«صلّی الله علیه و آله و سلّم»

 می‌فرماید:«وَ أَنزَلنا اِلَیکَ الذِکرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاس ما نُزِّلَ اِلیهم». [9]

« و ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه را که به سوی مردم نازل

شده است. برای آنها تبین کنی».

نبی گرامی اسلام«صلّی الله علیه و آله و سلّم» نیز پس از خود،

خاندان و اهل بیت عصمت خویش را عهده‌دار این وظیفه سنگین و

امر خطیر معرفی می‌فرماید؛ چنان‌که در حدیث معروف ثقلین آمده است؛

«اِنّی تارک فیکُم الثَّقَلین کِتابَ الله وَ عِترتی أهل بیتی»[10] ؛ «من در

میان شما دو چیزگران‌بها و ارزشمند باقی می‌گذارم، کتاب خدا و عترت

و اهل بیتم. و اگر به این دو ثقل چنگ بزنید و تمسک بجویید هرگز گمراه

نمی‌شوید و این دو هیچ گاه از هم جدا نمی‌شوند تا در روز قیامت در کنار

حوض کوثر بر من وارد شوند».

بنابراین توجه به دیدگاه و بیانات امامان معصوم(علیهم السلام) در فهم

و کشف مقصود آیات نقش کلیدی ایفا می‌کند.

این انگاره از آیات دیگر قرآن استفاده است:

(فَاسْألُوا أهْلَ الذِّکرِ اِنْ کُنْتُمْ لا تَعلمون)[11]؛ «اگر چیزی را نمی‌دانید از

اهل ذکر (که مصداق اتمّ آن ائمه اهل بیت هستند) بپرسید».

درتفسیر این آیه آمده است:

«نَحْنُ أْهْلَ الذّکرِ وَ نَحْنُ الْمَسؤُولُونَ»؛[12]«منظور از اهل ذکر ماییم و

ما کسانی هستیم که مورد سؤال قرارمی‌گیریم».

در تفاسیر دوازده گانه اهل سنت از ابن عباس نقل شده است:

«هُوَ مُحَمَّد وَ عَلیّ وَ فاطمة وَ الْحَسنُ وَ الْحُسین هَمْ أهْلُ الذِّکر وَ الْعَقل

وَ الْبیانِ»؛[13] «مراد از اهل ذکر، حضرت رسول، امام علی«علیه السّلام»،

فاطمه، حسن و حسین (علیهم السّلام) است. ایشان اهل ذکر وتعقّل

و بیان می‌باشند». راز و رمز حیات و جامعیت قرآن، در همگامی و

همراهی آن، با عترت است. قرآن در کنار معصوم، عامل هدایت و مانع

از گمراهی است. این کتاب الهی در کنار تبیین معصوم، برای همیشه

«هادی» است.

پس روشن شد که قرآن، جامع و دارای ظهر و بین و تفسیر و تأویل

است و پیامبر اکرم«صلّی الله علیه و آله و سلّم» و ائمه هدی«علیه السّلام» 

در تبیین آن نقشی بی‌بدیل دارند و نه تنها در حوزه متشابهات که در حوزه

ظواهر و نصوص نیز بیان آنان حجّت است.

با این مقدمات نتیجه می‌گیریم که بحث «مهدی «علیه السّلام» در قرآن»

را باید فراتر از ظواهر الفاظ دید و به صرف اینکه نام مبارک مهدی«علیه السّلام»

 در قرآن ذکر نشده نباید گفت: قرآن از حقیقت «مهدویت » خالی است

و آن ریشه در قرآن ندارد.

 --------------------------------------------------------------------------

[9] . نحل(16)، آیه 44.

[10] . ر. ک: شیخ کلینی،کافی، ج1، ص293، شیخ مفید،

الارشاد، ج1، ص231، شیخ صدوق، مالی، ص415، ح 15.

[11] . نحل(16)، آیه 43.

[12] . شیخ کلینی، کافی، ج 1، ص210، ح 3.

[13] . تفسیر نمونه، ج 11، ص244.

 


  

پیام رسان

+ سوال: منظور از تسویل نفس چیست ؟ پاسخ آیت الله جعفر سبحانی : در قرآن مجید مکرارا از «تسویل نفس» سخن به میان آمده است و مفاد آن این است که نفس انسانى روى تمایلات نفسانى، کارهاى زشت را نزد او زیبا جلوه دهد، از این جهت برخى براى انسان، نفسى به نام «مسوله» اثبات کرده اند، در مقابل «نفس مطمئنه» و یا «لوامه» و یا «راضیه» ،

+ **امام على علیه‏ السلام :**از غیرت نابه‏جا بپرهیز؛ چرا که این کار، زنان درستکار را به لغزش مى‏کشانَد؛ اما برکارزنان، نظارت داشته باش و هرگاه گناهى از آنان دیدى، چه بزرگ و چه کوچک، ازطریق نشان دادن ناخشنودى خویش، با آن برخورد کن و از مجازات کردن بپرهیز، چراکه گناه، بزرگ و تذکّر، کم اثر مى‏گردد..... تحف العقول، ص 87

+ **امام صادق علیه‏ السلام :** شوهر در رابطه با همسرش از سه چیز بى‏نیاز نیست: سازگارى که با آن، سازگارى ومحبت و عشق زن را به خود جلب کند و خوش اخلاقى با او و دلبرى از او با آراستن خودبراى وى و فراهم آوردن امکانات رفاهى او..... تحف العقول ، ص 323



+ **امام سجاد علیه‏ السلام :**حق زن آن است که بدانى خداوند او را مایه آرامش و آسایش و همدم و پرستار توقرار داده است، هم چنین بر هر یک از شما واجب است که خداوند را بخاطر وجوددیگرى ستایش کند و بداند که او نعمتى است که خداوند ارزانى داشته و واجب است کهبا نعمتِ خداوندى رفتار نیک داشته باشد و او را گرامى بدارد و با او سازگارى کند و هرچند حق تو بر زنت بیشتر است و



+ رابطه انیشتن و آیت الله بروجردی

+ **امام صادق علیه السلام:** آزاده در همه حال آزاده است: اگر بلا و سختى به او رسد شکیبایى ورزد و اگر مصیبت‏ها بر سرشفرو ریزند او را نشکنند هرچند به اسیرى افتد و مقهور شود و آسایش را از دست داده و به سختى و تنگدستى افتد. چنان که یوسف صدیق امین، صلوات اللّه‏ علیه، به بندگى گرفته شد و مقهور و اسیر گشت اما این همه به آزادگى او آسیب نرساند.....(کافى، ج2، ص89، ح6)

+ **امام صادق علیه السلام:** پنج خصلت است که در هر کس یکى از آنها نباشد خیر و بهره زیادى در او نیست: اول: وفادارى دوم: تدبیر سوم: حیا چهارم: خوش اخلاقى و پنجم: ـ که چهار خصلت دیگر را نیز در خود دارد ـ آزادگى......(خصال، ص284، ح33)

+ **پیامبر صلى الله علیه و آله:** خشم از شیطان و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب خاموش مى شود، پس هرگاه یکى از شما به خشم آمد، وضو بگیرد........(نهج الفصاحه، ح 660)

+ امام على علیه ‏السلام : درباره آیه سهم خود را از دنیا فراموش مکن : [یعنى] سلامتى ، توانایى ، فرصت ، جوانى و شادابى‏ ات را فراموش مکن ، تا با آنها ، آخرت را به دست آورى.......وسایل الشیعه ج1 ، ص90 - مجموعه ورام ج2 ، ص165



+ **امام صادق علیه السلام** :مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترین آنها این است که آدمى تنها حق را بگوید، هر چند بر ضد خود یا پدر و مادرش باشد و به خاطر آنها از حق منحرف نشود……………مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 9 ، ص 45 - بحار الأنوار(ط-بیروت)، ج71، ص223

مشخصات مدیر وبلاگ
 
سیاوش[496]
 

من کلا دلم میخواهد همه آدمهایی که با من در ارتباط هستن دست به دست هم بدن تا جامعه ای با نشاط و آگاه والبته امام زمانی داشته باشیم


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
upturn یعنی تغییر مطلوب ***جزین*** عکس و مطلب جالب و خنده دار alone شقایقهای کالپوش سکوت ابدی بلوچستان هم نفس ►▌ استان قدس ▌ ◄ محمد جهانی سفیر دوستی اطلاعات عمومی .: شهر عشق :. پیامنمای جامع بادصبا ایران اسلامی منطقه آزاد مشاوره - روانشناسی من.تو.خدا دل شکســــته روشن تر از خاموشی (بنفشه ی صحرا) عشق جزتو Manna عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) گل یا پوچ؟2 مهاجر جیغ بنفش در ساعت 25 ستاره طلایی مردود گروه اینترنتی جرقه داتکو فقط خدا بـــاور مـــ♥ـن....!!ツ آتیه سازان اهواز خداجون دوستت دارم اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما... آقا رضا کشاورزی نوین شاهکار باکری میاندوآب نــــــا کجــــــا آبـــــــاد دل مــــن ... mordan شَبـَــــــــــــــکَة المِشـــــــــــــکاة الإسلامیــــــــــة ایرانیان ایرانی سکوت پرسروصدا فاطمیون لنجان خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا دل نوشته های من دل شکسته نبض شاه تور صل الله علی الباکین علی الحسین مهندسی متالورژِی خوش مرام مطالب عاشقانه تینا ستاره سهیل معماری نوین غلط غو لو ت I love you آزاد اندیشان خـــــستــــــــــــه امـــــــــــــــــ مناجات با عشق از یک انسان جوجو نوجوونی از خودتون ME&YOU من + تو = ما بسوی ظهور می نویسم هر چی بدونم به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید أین تذهبون؟ سومین حرکت دوست خوب جیگر نامه anzalichi سه ثانیه سکوت درجست وجوی حقیقت داستان نویس جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی ミ★ミسکوت غمミ★ミ Romance عشق ممنوعه و دلتنگی بمب خنده ریحانه لپ لپ عشق نردبانی برای لمس رویا ها زمانه یکی بود هنوزهم هست ای غایب از نظر به خدا می سپارمت تنهایی چـــــاوش ( چه خبر از دنیا ؟؟؟؟) عاشق تنها.... آریایی مدیا پلیر خاطره سمت خیال دوست آشنای غریب دوستانه ماه آسمون من عاشق ترین آدم دنیا تنهایی من مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان دلتنگی آتش عشق ❤❤ جزرومد❤❤ علاقه به کف پا و فلک رندانه گریه های شبانه کسب در آمد آسان از اینترنت امانتدار امام تنهایی.......
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ        
       


ساخت کد موزیک آنلاین

http://www.0up.ir/do.php?filename=45.wma