90/11/7
10:52 ص
ای لهجه ات ز نغمه ی باران فصیح تر
لبخندت از تبسم گلها ملیح تر
بر موی تو نسیم بهشتی دخیل بست
یعنی ندیده از خم زلفت ضریح تر
ای با خدای عرش ز موسی کلیم تر
با ساکنان فرش ز عیسی مسیح تر
وقتی سوال می شود از بهترین رسول
از نام تو چه پاسخی آیا صحیح تر؟
با دیدن تو عشق نمک گیر شد که دید
روی تو را ز چهره ی یوسف ملیح تر
تو حسن مطلع غزل سبز خلقتی
حسن ختام قصه ی ناب نبوتی
بر چهره ی تو نقش تبسم همیشگی
در بین سینه ات غم مردم همیشگی
دریایی و نمایش آرامشی ولی
در پهنه ی دل تو تلاطم همیشگی
در وسعتی که عطر سکوت تو می وزد
بارانی از ترانه، ترنم همیشگی
با حکمت ظریف تو ما بین عشق و عقل
سازش همیشگی و تفاهم همیشگی
خورشید جاودانه ی اشراق روی توست
سرچشمه ی «مکارم الاخلاق» خوی توست
تکرار نام تو شده آواز جبرئیل
آگاهی از مقام ، تو اعجاز جبرئیل
تا اوج عرش در شب معراج رفته ای
بالاتر از نهایت پرواز جبرئیل
مثل حریر روشنی از نور پهن شد
در مقدم «براق» پر باز جبرئیل
مداح آستان تو و دوستان توست
باید شنید وصف شما را ز جبرئیل
سرمست نام توست بزرگ فرشتگان
پیر غلام توست بزرگ فرشتگان
در آسمان عرش تمام ستاره ها
بر نور با شکوه تو دارند اشاره ها
چشم تو آینه ست؛ نه، آیینه چشم توست
باید عوض شود روش استعاره ها
شصت و سه سال عمر سراسر زلال تو
داده ست آبرو به تمام هزاره ها
عیسی کشند و غم زده ناقوس ها ولی
نام تو زنده است بر اوج مناره ها
گلواژه ای برای همیشه است نام تو
«ثبت است بر جریده ی عالم دوام تو»
90/11/7
10:29 ص
ز بسم الله نباشد هیچ بهتر
نهم این افسر زیبنده بر سر
بنام نامی دانای هر راز
کنم این دفتر فرخنده آغاز
بنام آنکه رب العالمین است
بنام آنکه ما را او معین است
بنام ایزد آن معبود یکتا
همان بخشنده و مسجود یکتا
بنام بی نیاز جاودانی
پناه بندگان در زندگانی
خدای مهربان محمود مطلق
پناه دارنده ی آن روز بر حق
کند مخلوق را هم او دلالت
رهایی بخش انسان از ضلالت
ولی نعمت اولاد آدم
اله لا شریک پاک عالم
همان ذاتی که او را نیست اولاد
نه زاییده و نه او را هیچکس زاد
جز او را کی کند ..... ستایش
هم او را کرد میباید نیایش
90/11/5
11:25 ع
إِنَ اللّه غَیورٌ وَ یُحِبُ کُلَ غَیورٍ وَ لِغَیرَتِهِ حَرَّمَ الفَواحِشَ
ظاهِرُها وَ باطِنُها؛
خداوند با غیرت است و مردان غیور را دوست دارد و از
همین رو، زشتى ها را چه آشکار و چه پنهان حرام کرده است.
کافى، ج5، ص535، ح1
اَلغَیرَةُ مِنَ الیمانِ وَالمِذاءُ مِنَ النِّفاقِ؛
غیرت از ایمان است و بى بند و بارى از نفاق.
نهج الفصاحه، ح 2045
... إِیّاکَ وَالتَّغایُرَ فى غَیرِ مَوضِعِ غَیرَةٍ فَإِنَّ ذلِکَ یَدعُو
الصَّحیحَةَ إِلَى السُّقمِ وَالبَریئَةَ إِلَى الرَیبِ... ؛
از غیرت نابجا بپرهیز زیرا این کار، زن درستکار را به انحراف
و زن پاکدامن را به تردید مى کشاند.
نهج البلاغه، نامه 31
إِنَّ اللّه تَعالى لَیُبغِضُ الرَّجُلَ یُدخَلُ عَلَیهِ فى بَیتِهِ فَلایُقاتِلُ؛
خداى متعال، بى گمان نفرت دارد از مردى که به زور وارد
خانه اش شوند و او نجنگد.
کنزالعمال، ج3، ص387، ح7074
عِفَّتُهُ (الرَّجُل) عَلى قدرِ غَیرَتِهِ؛
پاکدامنى مرد به اندازه غیرت اوست.
نهج البلاغه، حکمت 47
غَیرَةُ المُؤمِنِ بِاللّه سُبحانَهُ؛
غیرت مؤمن به خاطر خداوند سبحان است.
غررالحکم، ج4، ص379، ح6395
پیامبر صلىاللهعلیهوآله :
کانَ إِبراهیمُ أَبى غَیورا وَأَنَا أَغیَرُ مِنهُ وَأَرغَمَ اللّه أَنفَ مَن
لایَغارُ مِنَ المُؤمِنینَ؛
پدرم ابراهیم با غیرت بود و من با غیرت تر از اویم. خدا بینى
مؤمنى را که غیرت ندارد، به خاک مى مالد.
بحارالأنوار، ج103، ص248، ح33
عَلى قَدرِ الحَمِیَّةِ تَکونُ الغَیرَةُ؛
غیرت به اندازه تعصّب و ننگ داشتن بستگى دارد.
غررالحکم، ج4، ص311، ح6175
أَلا وَإِنَّ اللّه حَرَّمَ الحَرامَ وَحَدَّ الحُدودَ وَما أَحَدٌ أَغیَرُ
مِنَ اللّه وَمِن غَیرَتِهِ حَرَّمَ الفَواحِشَ؛
بدانید که خدا حرام را ممنوع فرموده و حدود را مشخص
کرده است و احدى غیرتمندتر از خدا نیست و از غیرت
اوست که زشتى ها را حرام فرموده است.
امالى صدوق، ج1، ص348
أَلَم یَبلُغنى عَن نِسائِکُم أَنَّهُنَّ یُزاحِمنَ العُلوجَ فِى السواقِ
أَلا تَغارونَ؟ مَن لَم یَغِر فَلا خَیرَ فیهِ؛
به من خبر رسیده که زنانتان در بازار تنه شان به تنه مردان
بى ایمان و لاابالى مى خورد آیا غیرت ندارید؟! کسى
که غیرت ندارد خیرى در او نیست.
کنزالعمال، ج3، ص780، ح8735
إنَّ المَرءَ یَحتاجُ فى مَنزِلِهِ وَ عِیالِهِ إِلى ثَلاثِ خِلالٍ یَتَکَلَّفُها
وَ إن لَم یَکُن فى طَبعِهِ ذلِکَ: مُعاشَرَةٌ جَمیلَةٌ
وَ سَعَةٌ بِتَقدیرٍ وَ غَیرَةٌ بِتَحَصُّن؛
مرد در خانه و نسبت به خانواده اش نیازمند رعایت سه
صفت است هر چند در طبیعت او نباشد: خوشرفتارى،
گشاده دستى به اندازه و غیرتى همراه با خویشتن دارى.
تحف العقول، ص322
ثَمَرَةُ الشَّجاعَةِ الغیرَةُ؛
غیرت میوه شجاعت است.
غررالحکم، ج3، ص328، ح4620
90/11/4
6:10 ع
امام موسی کاظم علیه السلام:
مَن أرادَ أن یکنَ أقوَی النّاسِ فَلیتَوکل عَلی اللهِ؛
هر که می خواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید.
بحار الانوار،ج7، ص143
لقمان حکیم علیه السلام :
یا بُنَىَّ اِذا دَعَتْکَ القُدْرَةُ عَلى ظُلْمِ مَنْ هُوَ دونَکَ فَاذْکُرْ
قُدْرَةَ اللّهِ عَلَیْکَ؛
فرزندم هرگاه قدرت، تو را به ظلم بر زیردستت فرا خواند،
قدرت خدا را بر خودت به یادآور.
ارشاد القلوب دیلمى، ج1، ص 72
امام على علیهالسلام :
اَصْلُ الْعَقْلِ القُدَرةُ وَ ثَمَرَتُها السُّرورُ؛
ریشه عقل، قدرت است و میوه آن شادى.
بحارالأنوار، ج 78، ص 7، ح 59
امام صادق علیهالسلام :
ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَویَتْ عَلَیْهِ النِّـیَّةُ؛
اگر اراده قوى باشد، هیچ بدنى براى انجام دادنکار،
ناتوان نیست.
من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 400، ح 5859
امام على علیه السلام :
اَلْعَجْزُ مَعَ لُزومِ الْخَیْرِ خَیْرٌ مِنَ القُدْرَةِ مَعَ
رُکوبِ الشَّرِّ؛ ناتوانىِ همراه با خیر بهتر از
توانمندىِ در خدمت شر است.
غررالحکم، ح1973
اَلعَفوُ تاجُ المَکارِمِ؛ گذشت، اُوج بزرگواریهاست. غررالحکم، ج1، ص140، ح520 مَن کَثُرَ عَفوُهُ مُدَّ فى عُمُرِهِ؛ هر کس پر گذشت باشد، عمرش طولانى شود. اعلام الدین، ص315 تَعافَوا تَسقُطِ الضَّغائِنُ بَینَکُم؛ از یکدیگر گذشت کنید، تا کینههاى میان شما از بین برود. کنزالعمال، ج3، ص373، ح7004 ألعَفوُ یُفسِدُ مِنَ اللَّئیمِ بِقَدر إصلاحِهِ مِنَ الکَریمِ. عفو و گذشت به همان اندازه که در اصلاح شخص بزرگوار موّثر است شخص فرومایه را تباه می کند. بحار الانوار، ج74، ص42 ثَلاثٌ مـَن کـُنَّ فِیهِ کـانِ سَیِّـداً: کَظمُ الغَیظِ وَالعَفـوُ عَن المَسیىءِ والصِّله بِـالنَفـسِ وَالمـالِ؛ سه چیز است که در هـر که بـاشـد آقـا و سـرور است: خشـم فـرو خـوردن ،گذشت از بدکـردار، کمک و صله رحـم بـا جـان و مـال. تحف العقول، ص 317امام على علیهالسلام :
رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله :
پیامبر صلىاللهعلیهوآله :
امیرالمومنین علی (ع) :
امام صادق علیه السلام:
90/11/4
12:42 ع
یونس بن عبدالرحمان از امام رضا علیهالسلام روایت کرده که آن حضرت
به دعا برای صاحبالزمان (عج)امر میفرمود و یکی از دعاهای ایشان
برای آن حضرت چنین بود :
پروردگارا ! بر محمّد و خاندانش درود فرست ‚ و از دوستت ‚ خلیفهات
‚ حجّتت بر خلقت ‚ و آن زبانی که معرف توست و گویای حکمت تو ‚
و آن چشم بینای تو در میان مخلوقاتت ‚ و گواه بر بندگانت... بزرگ
مرد مجاهد کوشا ‚ بنده پناهنده به تو ‚ دفاع کن .
خداوندا ! او را از شرّ آنچه آفریدی و پدید آوردی و ایجاد نمودی و
پروراندی و تصویر نمودی در امان دار ‚ و او را از پیش رو و پشت سر
و از راست و چپ ‚ و بالا و پایین محافظت فرما ‚ آنگونه که هرکه در
حفاظت تو باشد ضایع نگردد .
در وجود او ‚ پیامبرت را ‚ و وصیّ پیامبرت را ‚ و پدرانش را ; پیشوایانت
و ارکان دینت را که درود تو بر تمامی آنان باد حفظ نما ‚ و او را در امانت
خودت که هرگز ضایع نگردد ‚ و در همسایگیات که مورد تعرّض قرار
نگیرد ‚ و در نگهداری و حمایت خودت که مورد ظلم واقع نشود ‚ قرار ده .
خدایا ! او را به امان محکمت درامان دار ‚ که هرکه در آن قرار گیرد هرگز
شکست نخورد ‚ و او را درحمایت خودت که هر که در آن باشد ظلم نبیند
قرار ده ‚ و او را به یاری برترت یاری ده ‚ و به قدرتت توانایش کن ‚ و
فرشتگانت را پشت سر او قرار ده .
بارالها ! دوست دار هرکه او را دوست دارد ‚ و دشمندار هرکه با او بستیزد
‚ و زره محکمت را بر او بپوشان ‚ و فرشتگانت را گرداگرد او قرار ده .
پروردگارا ! او را به برتر از مقامی که عدالت گسترانِ از پیروان پیامبرانت
را به آن مقام رساندی ‚ برسان .
خداوندا ! شکافها را با او پر کن ‚ گسستگیها را به او پیوسته دار ‚
ظلم را به او بمیران ‚ عدالت را نمایان ساز ‚ و زمین را به عمر طولانیاش
زینتبخش ‚ و او را با یاری تایید کن ‚ و با بیم نصرت نما ‚ و برای او گشایشی
آسان قرار ده ‚ و از جانب خودت برای او برهانی قاطع بر دشمنت
و دشمنش مقدّر کن .
بارالها ! او را قائم منتظر قرار ده ‚ و پیشوایی که به او مانع ظلم می شوی ‚
و او را با یاری قدرتمند و پیروزی نزدیک توانا کن ‚ و او را وارث شرق و غرب
جهان که برکتشان دادی قرار ده ‚ سنّت پیامبرت را به او زنده کن ‚ تا هیچ
حقّی را به خاطر ترس از مخلوقی پنهان ندارد ‚ یاورش را نیرو ده ‚ و
دشمنانش را خوار ‚ و هرکه با او بستیزد و مکر کند نابود کن .
بارالها ! به دست او ما را به راه هدایت و بزرگ و میانهای ببر که تندرو به
سوی او بازگردد و دنباله رو به آن برسد .
بارالها ! ما را بر فرمانبری او نیرو ‚ و بر همراهی او راست بگردان ‚ و به
متابعت او بر ما منّت گذار ‚ و ما را در حزب او ‚ که قیام کنندگان به امرت ‚
و صبرکنندگان به همراهش ‚ وآنان که با خیرخواهی برای او جویای
خشنودیاند‚ قرار ده ‚ تا این که در روز قیامت ما را در زمره یاوران
و پشتیبانان و تقویت کنندگان حکومتش محشور گردانى .
بارالها ! بر محمّد و خاندانش درود فرست ‚ و این را از طرف ما برای خودت
‚ در حالی که از هر شک و شبهه و خودنمایی و شهرتطلبی بدور باشد ‚
قرار ده ‚ تا بر غیر از تو بر آن اعتماد نکنیم ‚ و قصدی جز تو نداشته باشیم ‚
و ما را در جایگاه او وارد کن ‚ و در بهشت همراه او قرار ده ‚ و ما را در کار
او به دلتنگی و خستگی و سستی و پراکندگی مبتلا مساز ‚ و ما را از
کسانی قرار ده که از آنان برای یاری دینت کمک گرفته و به آنان ولیّت را
عزیز می گردانی ‚ و به جای ما گروه دیگری را برنگزین چه این که این
کار بر تو آسان و بر ما بسیار گران و دشوار است ‚ و تو بر هر کار توانایى .
بارالها ! بر والیان عهدش درود فرست‚ و ایشان را به آرزوهایشان برسان ‚
و عمرشان را طولانی ساز و آنان را یاری ده ‚ و برای او آنچه از امر دینت
را به آنان نسبت داده ای به نهایت برسان ‚ و ما را پشتیبانان آنان و یاوران
دینت قرار ده ‚ و بر پدران پاکیزه اش و پیشوایان هدایتگر درود فرست
90/11/4
12:22 ع
1. بر شما باد راز پوشى در کارهاتان در امور دین و دنیا . روایت
شده که" افشاگرى کفر است " و روایت شده " کسى که افشاى
اسرار مىکند با قاتل شریک است " و روایت شده که " هرچه
از دشمن پنهان مىدارى ،
دوست تو هم بر آن آگاهى نیابد "
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 347)
2. آدمى نمىتواند از گردابهاى گرفتارى با پیمانشکنى رهایى
یابد ، و ازچنگال عقوبت رهایى ندارد کسى که با حیله به
ستمگرى مىپردازد
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 349)
3. با سلطان و زمامدار با ترس و احتیاط همراهى کن ، و
با دوست با تواضع ،و با دشمن با احتیاط ، و با مردم با
روى خوش
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 356)
4. هر کس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد ، خداوند
از عمل کم او راضىباشد
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 356)
5. عقل ، عطیه و بخششى است از جانب خدا ، و ادب داشتن ،
تحمل یک مشقتاست ، و هر کس با زحمت ادب را نگهدارد ،
قادر بر آن مىشود ، اما هر که به زحمت بخواهد عقل را به دست
آورد جز بر جهل او افزوده نمىشود
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 342)
6. به راستى کسى که در پى افزایش رزق و روزى است تا با آن
خانواده خود را اداره کند ، پاداشش از مجاهد در راه خدا بیشتر است
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 339)
7. پنج چیز است که در هر کس نباشد امید چیزى از دنیا و آخرت به
او نداشته باش : کسى که در نهادش اعتماد نبینى ، و کسى که در
سرشتش کرم نیابى ، و کسى که در خلق و خوىاش استوارى نبینى
، و کسى که در نفسش نجابت نیابى ، و کسى که از خدایش
ترسناک نباشد
(تحف العقول ، ص 470)
8. هرگز دو گروه با هم روبهرو نمىشوند ، مگر اینکه نصرت و پیروزى
با گروهىاست که عفو و بخشش بیشترى داشته باشد
(تحف العقول ، ص 470)
9. مبادا اعمال نیک و تلاش در عبادت را به اتکاى دوستى آل محمد (( ع )
رهاکنید ، و مبادا دوستى آل محمد ( ع ) و تسلیم براى آنان را به
اتکاى عبادت از دست بدهید ، زیرا هیچ کدام از ایندو به تنهایى
پذیرفته نمىشود
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 347)
10. عبادت پر روزه داشتن و نماز خواندن نیست ، و همانا عبادت
پر اندیشهکردن در امر خداست
(تحف العقول ، ص 466)
11. کسى که نعمت دارد باید که بر عیالش در هزینه وسعت
بخشد
(تحف العقول ، ص 466)
12. هرچه زیادى است نیاز به سخن زیادى هم دارد
(تحف العقول ، ص 466)
13. کمک تو به ناتوان بهتر از صدقه دادن است
(تحف العقول ، ص 470)
14. به آن حضرت گفته شد : چگونه صبح کردى ؟ فرمود :
با عمر کاسته ، و کردارثبت شده ، و مرگ بر گردن ما و دوزخ
دنبال ما است ، و ندانیم با ما چه شود
(تحف العقول ، ص 470)
15. سخاوتمند از طعام مردم بخورد تا از طعامش بخورند ، و
بخیل از طعام مردمنخورد تا از طعامش نخورند
(تحف العقول ، ص 470)
16. ما خاندانى باشیم که وعده خود را وام دانیم چنانچه
رسول خدا ((( ( ص )کرد
(تحف العقول ، ص 470)
17. هیچ بنده به حقیقت کمال ایمان نرسد تا سه خصلتش باشد :
بینایى در دین ، و اندازهدارى در معیشت ، و صبر بر بلاها
(تحف العقول ، ص 471)
18. به ابى هاشم داود بن قاسم جعفرى فرمود : اى داود ما را
بر شما به خاطر رسول خدا ( ص ) حقى است ، و شما را هم
بر ما حقى است ، هر که حق ما را شناخت رعایت او باید ، و هر
که حق ما را نشناخت حقى ندارد
(تحف العقول ، ص 471)
19. با نعمتها خوش همسایه باشید ، که گریز پایند ، و از
مردمى دور نشوند که باز آیند
(تحف العقول ، ص 472)
20. ابن سکیت به آن حضرت گفت : امروزه حجت بر مردم چیست ؟
در پاسخفرمود : همان عقل است که به وسیله آن شناخته مىشود
آن که راستگو است از طرف خدا و از او باور مىکند ، و آن که دروغگو
است و او را دروغ مىشمارد ، ابن سکیت گفت :
به خدا این است پاسخ
(تحف العقول ، ص 473)
90/11/2
8:3 ص
هدف از بعثت
رسول اکرم صلى الله علیه و آله:
إنَّما بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الخلاقِ؛
براستى که من براى به کمال رساندن مکارم اخلاق
مبعوث شده ام.
(کنزالعمال،ج13، ص151، ح36472)
نتیجه مکارم الاخلاق
امام على علیه السلام:
عَلَیکُم بِمَکارِمِ الخلاقِ فَإِنَّها رِفعَةٌ وَإیّاکُم وَالخلاقَ
الدَّنیَّةَ فَاِنَّها تَضَعُ الشَّریفَ وَتَهدِمُ المَجدَ؛
به مکارم اخلاق پایبند باشید که آن مایه سربلندى است
و از اخلاق پَست دورى کنید که آن انسانهاى شریف را
پَست و بزرگوارى را از بین مى برد.
(کنزالعمال،ج 10، ص143، ح28731)
مکارم الاخلاق و گناه
امام على علیه السلام:
نَزِّه عَن کُلِّ دَنیَّةٍ نَفسَکَ، وأبذِل فِى المَکارِمِ جَهدَکَ
تَخلُص مِنَ المَآثِمِ وتَحرُز المَکارِمَ؛
خودت را از هر پَستى پاک کن، و در راه مکارم اخلاق نهایت
کوشش خود را به کار گیر تا از گناهان برهى و مکارم را
بدست آورى.
(نهج البلاغه، خطبه 184)
موفقیت در مکارم الاخلاق
امام على علیه السلام:
لَو کُنّا لانَرجو جَنَّةً وَلا نَخشى نارا وَلا ثَوابا وَلا عِقابا
لَکانَ یَنبَغى لَنا أَن نَطلُبَ مَکارِمَ الخلاقِ فَإِنَّها مِمّا
تَدُلُّ عَلى سَبیلِ النَّجاحِ؛
اگر هم به بهشت امید (و باور) نمى داشتیم و از دوزخ
نمى هراسیدیم و پاداش و کیفرى در میان نمى بود باز شایسته
بود که در طلب مکارم اخلاق برآییم، زیرا که راه موفقیت و
پیروزى در تحصیل مکارم اخلاق است.
(التوحید، ص 63)
ماهیت مکارم الاخلاق
امام صادق علیه السلام:
وَقَد سُئِلَ عَن مَکارِمِ الخلاقِ: اَلعفوُ عَمَّن ظَلَمَکَ وَصِلَةُ
مَن قَطَعَکَ وَإعطاءُ مَن حَرَمَکَ وَقَولُ الحَقِّ وَلَو عَلى نَفسِکَ؛
درباره مکارم الاخلاق سئوال شد، فرمودند: گذشت از کسى
که به تو ظلم کرده، رابطه با کسى که با تو قطع رابطه کرده،
عطا به آن کس که از تو دریغ داشته است و گفتن حق
اگر چه بر ضد خودت باشد.
(نهج الفصاحه، ح 781)
کمال مکارم الاخلاق
امام على علیه السلام:
لا تَکمُلُ المَکارِمُ إلاّ بِالعَفافِ وَالیثارِ؛
مکارم اخلاق به کمال نمى رسد، مگر با پاکدامنى
و از خود گذشتگى.
(التوحید، ص 127)
مکارم الاخلاق و محارم الله
امام على علیه السلام:
إذا رَغِبتَ فِى المَکارِمِ فَاجتَنِبِ المَحارِمَ؛
اگر خواهان مکارم و بزرگوارى ها هستى از حرام ها دورى کن.
(نهج البلاغه، خطبه 178)
خصلت های مکارم الاخلاق
امام صادق علیه السلام:
إنّ اللّه تَبارَکَ وَتَعالى خَصَّ رَسولَ اللّه صلى الله
علیه و آله بِمَکارِمِ الأخلاقِ ، فَامتَحِنوا أنفُسَکُم فَإن
کانَت فیکُم فَاحمَدوا اللّه عَزَّوَجَلَّ وَارغَبوا إلَیهِ فى
الزِّیادَةِ مِنها ـ فَذَکَرَها عَشرَةً ـ : الیَقینُ ، والقَناعَةُ ،
والصَّبرُ ، والشُّکرُ ، والحِلمُ ، وحُسنُ الخُلقِ ، والسَّخاءُ ،
والغَیرَةُ ، والشَّجاعَةُ ، والمُروءَةُ؛
خداى تبارک وتعالى رسول خدا صلى الله علیه و آله را به مکارم
اخلاق مخصوص گردانید. پس شما نیز خود را بیازمایید، اگر این
صفت ها در شما بود خداى عزوجل را سپاس گویید و از او این
مکارم را بیشتر بخواهید. ـ سپس آن ده خصلت را برشمردند ـ :
یقین، قناعت، صبر، شکر، بردبارى، خوش اخلاقى، سخاوت،
غیرت، شجاعت و جوانمردى.
(نهج البلاغه، خطبه 91)
مکارم الاخلاق چیست؟
امام صادق علیه السلام:
لِجَرّاحِ المَدائِنىِّ ـ : ألا اُحَدِّثُکَ بِمَکارِمِ الأخلاقِ؟ اَلصَّفحُ
عَنِ النّاسِ ، وَمُواساةُ الرَّجُلِ أخاهُ فى مالِهِ ، وَذِکرُ اللّه کَثیرا؛
به جرّاح مدائنى فرمودند: آیا به تو بگویم که مکارم اخلاق چیست؟
گذشت کردن از مردم، سهیم کردن برادر (دینى) در مال خود
و بسیار به یاد خدا بودن.
(غررالحکم، ج2، ص451، ح3260)
مکارم ده تاست
امام صادق علیه السلام:
اَلمَکارِمُ عَشرٌ ، فَإنِ استَطَعتَ أن تَکونَ فیکَ فَلتَکُن... :
صِدقُ الَبسِ ، وَصِدقُ اللِّسانِ ، وَأداءُ الأمانَةِ ، وَصِلَةُ الرَّحِمِ ،
وَإقراءُ الضَّیفِ ، وَ إطعامُ السّائِلِ ، وَالمُکافاةُ عَلىَ الصَّنائعِ ،
وَالتَّذَمُّمُ لِلجارِ ، وَالتَّذَمُّمُ لِلصّاحِبِ ، وَرَأسُهُنَّ الحَیاءُ؛
مکارم ده تاست: اگر مى توانى آنها را داشته باش ... :
استقامت در سختى ها، راستگویى، امانتدارى، صله رحم،
میهمان نوازى، اطعام نیازمند، جبران کردن نیکى ها، رعایت
حق و حرمت همسایه، مراعات حق و حرمت رفیق
و در رأس همه، حیا.
(غررالحکم، ج6، ص441، ح10926)
چیستی مکارم الاخلاق
امام صادق علیه السلام:
اَلا اُحَدِّثُکَ بِمَکارِمِ الاَخْلاقِ؟ الصَّفْحُ عَنِ النّاسِ وَ
مُواساةُ الرَّجُلِ اَخاهُ فى مالِهِ وَ ذِکْرُ اللّهِ کَثیرا؛
آیا به شما بگویم که مکارم اخلاق چیست؟ گذشت
کردن از مردم، کمک مالى به برادر (دینى) خود و
بسیار به یاد خدا بودن.
(معانى الأخبار، ص 191، ح 2)
پیام رسان
من کلا دلم میخواهد همه آدمهایی که با من در ارتباط هستن دست به دست هم بدن تا جامعه ای با نشاط و آگاه والبته امام زمانی داشته باشیم