91/1/3
1:35 ع
خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا
عَلَیْکُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُمْ .
با مردم آن گونه معاشرت
کنید ، که اگر مْردید بر شما اشک ریزند، و اگر
زنده ماندید ، با اشتیاق سوى شما آیند .
نهج البلاغه حکمت 10
إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ
شُکْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ .
اگر بر دشمنت دست
یافتى ، بخشیدن او را شکرانه پیروزى قرار ده .
نهج البلاغه حکمت 11
أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسَابِ الْإِخْوَانِ
وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ .
ناتوان ترین مردم کسى است
که در دوست یابى ناتوان است ، و از او ناتوانتر
آن که دوستان خود را از دست بدهد .
نهج البلاغه حکمت 12
إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنَفِّرُوا
أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ .
چون نشانه هاى نعمت
پروردگار آشکار شد، با ناسپاسى نعمت ها را از
خود دور نسازید .
نهج البلاغه حکمت 13
مَنْ ضَیَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِیحَ لَهُ الْأَبْعَدُ .
کسى را که نزدیکانش
واگذارند ، بیگانه او را پذیرا مى گردد.
نهج البلاغه حکمت 14
مَا کُلُّ مَفْتُونٍ یُعَاتَبُ .
هر فریب خورده اى را نمى شود سرزنش کرد.
نهج البلاغه حکمت 15
91/1/3
5:2 ص
کُنْ فِى الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ
لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ.
در فتنه ها چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد
که سوارى دهد و نه پستانى تا او را بدوشند
نهج البلاغه حکمت 1
أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ
مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ
أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ
آن که جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پست کرده
و آن که راز سختى هاى خود را آشکار سازد خود را
خوار کرده ، و آن که زبان را بر خود حاکم کند خود
را بى ارزش کرده است
نهج البلاغه حکمت 2
الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ
الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِى بَلْدَتِه
بْخل ننگ و ترس نقصان است . و تهیدستى مرد زیرک
را در برهان کُند مى سازد و انسان تهیدست
در شهر خویش نیز بیگانه است
نهج البلاغه حکمت 3
الْعَجْزُ آفَةٌ وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ وَ
الْوَرَعُ جُنَّةٌ وَ نِعْمَ الْقَرِینُ الرِّضَى .
ناتوانى ، آفت و شکیبایى ، شجاعت و زُهد ،
ثروت و پرهیزکارى ، سپرِ نگه دارنده است .
و چه همنشین خوبى است راضى بودن و خرسندى
نهج البلاغه حکمت 4
الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ وَ
الْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ .
دانش، میراثى گرانبها ، و آداب ، زیورهاى
همیشه تازه ، و اندیشه ، آیینه اى شفاف است
نهج البلاغه حکمت 5
91/1/3
5:1 ص
قَال َ[علیه السلام] کُنْ فِى الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ
لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ.
در فتنه ها چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد
که سوارى دهد و نه پستانى تا او را بدوشند
نهج البلاغه حکمت 1
أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ
مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ
أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ
آن که جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پست کرده
و آن که راز سختى هاى خود را آشکار سازد خود را
خوار کرده ، و آن که زبان را بر خود حاکم کند خود
را بى ارزش کرده است
نهج البلاغه حکمت 2
الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ
الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِى بَلْدَتِه
بْخل ننگ و ترس نقصان است . و تهیدستى مرد زیرک
را در برهان کُند مى سازد و انسان تهیدست
در شهر خویش نیز بیگانه است
نهج البلاغه حکمت 3
الْعَجْزُ آفَةٌ وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ وَ
الْوَرَعُ جُنَّةٌ وَ نِعْمَ الْقَرِینُ الرِّضَى .
ناتوانى ، آفت و شکیبایى ، شجاعت و زُهد ،
ثروت و پرهیزکارى ، سپرِ نگه دارنده است :
و چه همنشین خوبى است راضى بودن و خرسندى
نهج البلاغه حکمت 4
الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ وَ
الْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ .
دانش، میراثى گرانبها ، و آداب ، زیورهاى
همیشه تازه ، و اندیشه ، آیینه اى شفاف است
نهج البلاغه حکمت 5
90/12/12
1:34 ص
عصر یک جمعهء دلگیر، دلم گفت بگویم
بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟
چرا آب به گلدان نرسیده است؟
چرا لحظهء باران نرسیده است؟
وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است
، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است.
بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد
که هنوزم که هنوز است
چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟
چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟
دل عشق ترک خورد،
گل زخم نمک خورد،
زمین مرد،
زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،
فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ،
خداوند گواه است،دلم چشم به راه است،
و در حسرت یک پلک نگاه است،
ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه
خدایا برسد کاش به جایی،
برسد کاش صدایم به صدایی...
عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس،
تو کجایی گل نرگس؟
به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزن است
زجنس غم و ماتم،
زده آتش به دل عالم و آدم
مگر این روز و شب رنگ شفق یافته
در سوگ کدامین غم عظمی
به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم!
که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت.
نکند باز شده ماه محرم
که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت
به فدای نخ آن شال سیاهت
به فدای رخت ای ماه!
بیا صاحب این پرچم زیبا
و تویی صاحب این مجلس و این روضه و این بزم
آجرک الله!
عزیز دو جهان یوسف در چاه ،
دلم سوخته از آه نفس های غریبت
دل من بال کبوتر شده
خاکستر پرپرشده،
همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج
نفس گشته هوایی
و سپس رفته به اقلیم رهایی،
به همان صحن و سرایی
که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا
که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت
ببری تا بشوم کرب و بلایی،
به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،
نگهم خواب ندارد،
قلمم گوشه ی دفتر غزل ناب ندارد،
شب و روز دیده ز شوقش
طلب خواب ندارد،
همه گویند به انگشت اشاره
مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد...
تو کجایی؟ تو کجایی
شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...
گریه کن ،گریه وخون گریه کن آری
که هر آن مرثیه را خلق شنیده است
شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست
کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم،
و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من
همچو عصا در ید موسی بشود
چون تپش موج مصیبات بلند است،
به گستردگی ساحل نیل است،
و این بحر طویل است
وببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است
که این روضهء مکشوف لهوف است،
عطش بر لب عطشان لغات است
و صدای تپش سطر به سطرش
همگی موج مزن آب فرات است،
و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ،
ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است،
ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است،
ولی حیف هنوزم که هنوز است
حسین ابن علی تشنهء یار است
و زنی محو تماشاست زبالای بلندی،
الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال
و سپس آه که «الشّمرُ ...»
خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...»
دلت تاب ندارد
به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه
که خود غرق عزایی،
تو خودت کرب و بلایی،
قسمت می دهم آقا
به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی،
تو کجایی ... تو کجایی...
90/12/12
12:58 ص
امام حسین علیه السلام فرمودند:
لا أفلح قوم إشتروا مرضاة المخلوق بسخط الخالق.
کسانی که رضایت مخلوق را به بهای غضب خالق بخرند،
رستگار نخواهند شد.
(مقتل خوارزمی،ج 1،ص239)
امام حسن علیه السلام فرمودند:
المسؤول حر حتی یعد ، ومسترق المسؤول حتی ینجز.
انسان تا وعده نداده ، آزاد است . اما وقتی وعده میدهد زیر بار
مسؤولیت میرود ،و تا به وعدهاش عمل نکند رها نخواهد شد .
(بحار الانوار،ج78،ص113)
امام حسین علیه السلام فرمودند:
من حاول اَمرا بمعصیة الله کان اَفوت لما یرجو و اَسرع لما یحذر.
کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش
می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود .
(بحارالانوار،ج78،ص120)
امام حسین علیه السلام فرمودند:
من طلب رضی الناس بسخط الله وکله الله إلی الناس .
کسی که برای جلب رضایت و خوشنودی مردم ، موجب
خشم و غضب خداوند شود، خداوند او را به مردم وا می گذارد.
(بحارالانوار،ج78،ص126)
امام حسین علیه السلام فرمودند:
من اَحبک نهاک و من اَبغضک اَغراک.
کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی
که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند
(بحار الانوار،ج75،ص128)
امام حسین علیه السلام فرمودند:
من دلائل العالم إنتقادة لحدیثه و علمه بحقائق فنون النظر.
از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی
از نظرات مختلف است .
(بحارالانوار،ج78،ص119)
امام حسین علیه السلام فرمودند:
أیما اثْنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة
هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع شـود و یکـى از آن
دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود
(محجه البیصاء ج 4،ص 228)
امام حسین علیه السلام فرمودند:
لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ الْمَخلـُوق بسَخَطِ اْلخـالِق
رستگـار نمی شود مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در
مقـابل غضب خـالق خریدنـد
(تاریخ طبرى،ص 1،ص 239)
امام حسین علیه السلام فرمودند:
إنَّ شِیعَتَنا مَنْ سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کُلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ
بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است
(فرهنگ سخنان امام حسین ص/ 476)
امام حسین علیه السلام فرمودند:
لا یأمَن یومَ الْقیامَةِ إلاّ مَنْ خافَ الله فِی الدُّنیا
کسی در قیامت در امان نیست مگر کسی که در دنیا ترس از خدا در دل داشت
(مناقب ابن شهر آشوب ج/4 ص/ 69)
امام حسین علیه السلام فرمودند:
أَعْجَزالنّاسٍ مَنْ عَجَزَ عَنِ الدُّعاء
عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند
(بحارالانوارج/ 93 ص/ 294)
امام حسین علیه السلام فرمودند:
اَلْبُکاءُ مِنْ خَشیةِ اللهِ نَجآةٌ مِنَ النّارِ
گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است
(حیات امام حسین ج 1 /ص 183)
امام حسین علیه السلام فرمودند:
مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَهِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ
آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست
می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.
(بحار الانوار ، ج 3 ، ص 397)
امام حسین علیه السلام فرمودند:
لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب
جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى
که اصالت خانوادگى داشته باشد
(تحف العقول ، ص 251)
تا شعلة هجران تو خاموش کنم
بر آتش دل ز صبر، سرپوش کنم
بسیار بکوشیدم و، نتوانستم
یک لحظه غم تو را فراموش کنم
ای کاش، دمی دهد امانم این اشک
تا نقش تو را به دیده منقوش کنم
آخر چه شود، شبی به خوابم آئی
تا جام محبت تو را نوش کنم
بنشینی و، در برت، مرا بنشانی
تا زمزمة نوازشت گوش کنم
گر بار دگر مرا در آغوش کشی
صد بوسه بر آن دست و بر آن دوش کنم
سجاده تو، که میدهد بوی تو را
برگیرم و، بوسم و، در آغوش کنم
چون درد فراق تو، ز حد درگذرد
زین عطر تو قلب خویش، مدهوش کنم
از حمله غارت به دلم آتشهاست
این داغ، عیان، ز لاله گوش کنم
گویند به من، یتیم غارت زده ام
زآن چشمة چشم خویش پرجوش کنم
دیگر اگر ای پدر نخواهی برگشت
برخیزم و، پیکرم سیه پوش کنم؟
این داغ حسین، جاودان است (حسان)
هرگز نتوان به اشک، خاموش کنم
90/12/7
12:42 ص
1- امام صادق علیه السلام :
تکبر، این است که مردم را تحقیر کنى و
حق را خوار شمارى.
کافى، ج2، ص310، ح8
2- امام على علیه السلام :
حرص و تکبّر و حسادت، انگیزه هاى
فرورفتن در گناهانند.
نهج البلاغه، حکمت 371
3- رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
آیا شما را از اهل دوزخ آگاه نکنم؟ هر
درشتخوىِ خشنِ متکبّر.
الترغیب و الترهیب، ج3، ص563، ح16
4- امام صادق علیه السلام :
هیچ کس نیست که تکبّر ورزد، مگر بر اثر خوارى
و حقارتى است که در خود مى بیند.
کافى، ج2، ص312، ح17
5- امام على علیه السلام :
در شگفتم از شخص متکبّر، که دیروز نطفه اى
بوده و فردا لاشه اى است.
نهج البلاغه، حکمت 126
6- رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
براستى که خوش دارم مرد با خوشحالى و افتخار
چیزى را با دست خودش براى خانواده اش ببرد
و بدین وسیله تکبر را از خود دور کند.
تنبیه الخواطر، ج1، ص201
7- امام على علیه السلام :
در وصف پرهیزگاران، مى فرماید:
اگر از کسى دورى مى کند، به خاطر دنیاگریزى
و پاکدامنى است و اگر به کسى نزدیک مى شود،
از سر خوشخویى و مهربانى است، نه دورى
کردنش از روى تکبر و نخوت است و نه نزدیک
شدنش از روى مکر و فریب.
نهج البلاغه، خطبه 193
8- امام صادق علیه السلام :
هر کس خودش را بهتر از دیگران بداند، او از متکبران
است. حفص بن غیاث مى گوید: عرض کردم:
اگر گنهکارى را ببیند و به سبب بى گناهى و پاکدامنى
خود، خویشتن را از او بهتر بداند چه؟ فرمودند: هرگز
هرگز! چه بسا که او آمرزیده شود اما تو را براى
حسابرسى نگه دارند، مگر داستان جادوگران و
موسى علیه السلام را نخوانده اى؟
کافى، ج8، ص128، ح98
9- امام على علیه السلام :
از این جاست که خداوند بندگان مؤمن خود
را به وسیله نمازها و زکاتها و جدّیت در روزه دارى
در روزهاى واجب، نگهبانى مى کند، زیرا که این
امور باعث آرام شدن اعضاء و جوارح و خشوع
دیدگان و فروتنى جانها و خضوع دلها و بیرون راندن
کبر و نخوت از وجود آنان مى شود... بنگرید،
که این اعمال چگونه نمودهاى فخر فروشى
را در هم مى شکند و آثار و نشانه هاى تکبر
را مى زداید!
نهج البلاغه، خطبه 192
10- امام حسن مجتبى علیه السلام :
در پاسخ کسى که به ایشان گفت: در وجود
شما تکبّر است، فرمودند: هرگز، تکبّر تنها
از آن خداست. اما در وجود من، عزّت است.
خداى متعال فرموده است: «و عزّت از آن خدا
و پیامبر او و مؤمنان است».
بحارالأنوار، ج24، ص325، ح40
11- امام صادق علیه السلام :
در آسمان دو فرشته بر بندگان گماشته شده اند
پس هر کس براى خدا تواضع کند، او را بالا برند
و هر کس تکبر ورزد او را پَست گردانند.
کافى، ج2، ص122، ح2
12- امام کاظم علیه السلام :
زراعت در زمین هموار مى روید، نه بر سنگ
سخت و چنین است که حکمت، در دل هاى
متواضع جاى مى گیرد نه در دل هاى متکبر.
خداوند متعال، تواضع را وسیله عقل و تکبر را
وسیله جهل قرار داده است.
تحف العقول، ص 396
13- پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله :
آیا شما را از کم شباهتترینتان به خودم آگاه نسازم؟
عرض کردند: چرا، اى رسول خدا! فرمودند:
زشتگوىِ بى آبروىِ بى شرم، بخیل، متکبر،
کینه توز، حسود، سنگدل، کسى
که هیچ امیدى به خیرش و امانى از شرش نیست.
کافى، ج 2، ص 291، ح 9
14-پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله :
هر که تکبر کند خدا پستش گرداند، او در چشم
مردم کوچک است و در خیال خودش بزرگ
کنز العمال ح5737
15- امام محمد باقر علیه السلام:
دورترین مردم ار خداوند عزّو جل در روز قیامت
سرکشانِ متکبّر هستند.
جهادالنفس،ص254
16- امام صادق علیه السلام:
هیچ مردی نیست که تکبر بورزد یا خود را بزرگ
بشمارد مگر بخاطر ذلتی که در نفس خود می یابد.
جهادالنفس، ح585
17- حضرت زهرا (س)
خدای تعالی ایمان را برای پاکیزگی از شرک قرار داد ،
و نماز را برای دوری از تکبر و خودخواهی.
احتجاج طبرسی، ج1، ص258
18- امام صادق علیه السلام:
کسی که در قلبش به اندازه ذره ای کبر و خود
بزرگ بینی باشد به بهشت وارد نمی شود.
جهاد النفس، ح 569
19- امام صادق علیه السلام:
تکبر، آن است که مردم را تحقیر کنى و حق
را خوار شمارى.
میزان الحکمة- ج10-ص16-ح 17357
20- امام على علیه السلام:
چه زشت است فروتنى هنگام نیاز و در هنگام بی نیازى.
نهج البلاغه، نامه 31 دانش نامه
امیرالمومنین ج6-ص220-ح2604
یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جایی که دریاست ، من کیستم
گر او هست ، حقّا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید
صدف در کنارش به جان پرورید
سپهرش به جایی رسانید کار
که شد نامور لؤلؤ شاهوار
بلندی از آن یافت کاو پست شد
در نیستی کوفت تا هست شد
تواضع کند هوشمند گزین
نهد شاخ پُر میوه سر بر زمین
90/12/5
4:16 ع
فاطمه(سلام الله علیها) و زنان صالحه
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: گویا دخترم
فاطمه(سلام الله علیها) را میبینم که در روز قیامت
میآید بر شتری از نور سوار شده، از طرف راستش هفتاد
هزار فرشته، و از چپ او هفتاد هزار و از پیش رو هفتاد
هزار و از پشث سر هفتاد هزار فرشته قرار گرفتهاند.
زنهای مؤمنهی امتم را به بهشت رهبری میکند .
پس هر زنی که در شبانه روز نماز پنجگانه را بخواند
و ماه رمضان را روزه بگیرد و حج خانهی خدا بجا بیاورد
و زکاتش مالش را بدهد و شوهرش را اطاعت کند و بعد
از من ولایت علی را قبول داشته باشد به شفاعت
دخترم فاطمه(سلام الله علیها) داخل بهشت میشود.
بحار الانوار: ج 43 ص 24 از امالی صدوق.
تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها)
امام صادق علیهالسلام میفرماید: ما کودکانمان را به
تسبیح فاطمه(سلام الله علیها)امر میکنیم همانطور
که به نماز امر میکنیم. پس تو نیز آن را انجام ده و ملازمت
کن، زیرا هر بندهای که بر آن ملازمت کند شقی و بدبخت
نمیشود.
و نیز فرمود: من تسبیح فاطمه(سلام الله علیها)بعد از
هر نماز را از هزار، رکعت نماز در هر روز بیشتر دوست دارم.
امام باقرفرمود: با هیچ حمدی به خدا عبادت نشده که بهتر
از تسبیح فاطمه(سلام الله علیها)باشد، و اگر چیزی از تسبیح
فاطمه(سلام الله علیها)بهتر بود پیامبر صلی الله علیه و آله
آن را به فاطمه(سلام الله علیها)میبخشید و یاد میداد.
فروع کافی: ج 3 ص 43?
خدمتکار زهرا(سلام الله علیها)
وقتی که فاطمه(سلام الله علیها) به شهادت رسید،
امایمن سوگند یاد کرد که در مدینه نباشد، زیرا طاقت
نداشت جاهایی را که فاطمه(سلام الله علیها) در آنجا
بوده ببیند.
از مدینه به قصد مکه بیرون آمد و مقداری از راه را که
طی کرد سخت تشنه شد. دستهایش را بلند کرد و
گفت: پروردگارا، من کنیز فاطمه(سلام الله علیها) هستم،
مرا از تشنگی میکشی؟!!
در این هنگام خداوند دلو آبی از آسمان فرستاد، و امایمن
آب نوشید و بعد از آن هفت سال به غذا و نوشیدنی احتیاج
بیدا نکرد، و مردم در روزهای بسیار گرم او را میفرستادند
و او تشنه نمیشد.
بحار الانوار: ج 43 ص 28 ح 32 از الخرائج: ص 53?
سیدة النساء در کتب آسمانی
پیامبر صلی الله علیه و آله به یک یهودی فرمود:اول چیزی
که در تورات نوشته شده… آنگاه این آیه را خواند…
«یجدونه مکتوبا عندهم فی التوراة و الانجیل، و مبشرا
برسول یأتی من بعد اسمه احمد»… یعنی: «آن را نزد
خودشان در تورات و انجیل مییابند که مژده میدهد
به پیامبری که بعد میآید و نام او احمد است».
و اما دوم و سوم و چهارم چیزی که در تورات نوشته
شده: علی و فاطمه(سلام الله علیها) و دو سبط آنان
است. و آن فاطمه(سلام الله علیها) سیدة نساءالعالمین
است. و آنان در تورات به این نامها هستند ایلیا و شبر و
شبیر و هلیون، یعنی: علی و حسن و حسین و
فاطمه(سلام الله علیهم)
اختصاص شیخ مفید: ص 36?
همچنین فرمود: ما بر عرش پروردگارمان این گونه
نوشته شدهایم: محمد صلی الله علیه و آله خیر النبیین،
و علی سید الوصیین، و فاطمه(سلام الله علیها)
سیدة نساءالعالمین.
اختصاص شیخ مفید: ص 91?
دعای مستجاب
سلمان فارسی میگوید: وقتی امیرالمؤمنین علیهالسلام
را از خانه بیرون آوردند، فاطمه(سلام الله علیها)نیز بیرون
آمد تا نزدیک قبر پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و
فرمود: پسر عم مرا رها کنید. قسم به خدائی که
پیامبر صلی الله علیه و آله را به حق مبعوث کرده،
اگر او را رها نکنید ... و به درگاه خدا ناله میکنم. بدانید
که ناقهی صالح در پیشگاه خدا از فرزندان من گرامیتر نیست.
سلمان میگوید: به خدا قسم دیدم که پایههای دیوار
مسجد از جا کنده شد بطوری که اگر کسی میخواست
از زیر آن عبور کند میتوانست.
من گفتم: یا سیدتی و مولاتی، خداوند تبارک و تعالی پدرت
را رحمت فرستاده. پس از ناحیهی تو برای امت نقمت و
عذاب نباشد! حضرت از نفرین دست باز داشت و دیوارها
به گونهای بجای خود برگشت که از زیر آنها گرد و غبار
بلند شد و به حلقوم ما داخل شد
بحار الانوار: ج 43 ص 231 از اختیار معرفة الرجال شیخ طوسی.
دعا در گرفتاری سخت
امام زینالعابدین علیهالسلام فرمود: روزی که پدرم
شهید شد مرا در حالی به سینهاش چسبانید میفرمود:
پسرم دعائی که مادرم فاطمه(سلام الله علیها)به من
آموخته حفظ کن که پیامبر صلی الله علیه و آله به مادرم
و جبرئیل به پیامبر صلی الله علیه و آله آموخته که در
وقت حاجت و کار مهم و ناراحتی و گرفتاری و امر بزرگ
سخت و سنگین این دعا را بخوانند:
بحق یس والقرآن الحکیم، و بحق طه والقرآن العظیم،
یا من یقدر علی حوائج السائلین، یا من یعلم ما فی
الضمیر، یا منفس عن المکروبین، یا مفرج عن المغمومین،
یا راحم الشیخ الکبیر، یا رازق الطفل الصغیر، یا من لایحتاج
الی التفسیر، صل علی محمد و آل محمد وافعل
بی کذا و کذا.
و بجای کذا و کذا حاجت خود را بخواه.
بحار الانوار: ج 43 ص 327 از دعوات راوندی.
یا علی رفتم بقیع اما چه سود ؟
هر چه گشتم فاطمه ( س) آنجا نبود
یا علی قبر پرستو یت کجاست؟
آن گل صد برگ خوش بویت کجاست ؟
هر چه باشد ما نمک پرورده ایم
دل به عشق فاطمه خوش کرده ایم
*************************
ای کاش فد ک این همه اسرار نداشت
ای کاش مدینه در و دیوار نداشت
فریاد دل محسن زهرا اینست
ای کاش در سوخته مسمار نداشت
پیام رسان
من کلا دلم میخواهد همه آدمهایی که با من در ارتباط هستن دست به دست هم بدن تا جامعه ای با نشاط و آگاه والبته امام زمانی داشته باشیم