90/6/3
12:28 ص
آن خالقی که بر تن بی روح جان دهد
مهر تو، رایگان، به دل خاکیان دهد
شخصی کریم، جود بلا شرط می کند
آری، خدا هر آنچه دهد، رایگان دهد
هر نعمتی که داد خدا، بی سوال داد
وصل تو را، که خواسته ام، بی گمان دهد
از خلقت تو، خواست خداوند لامکان
ما را کنار رحمت عامش مکان دهد
گر جان دهم، به یک نگهت، سود با من است
کالای خویش را، که بدین حد گران دهد؟
بی امتحان مرا به غلامی قبول کن
رسوا شوم، اگر دل من امتحان دهد
دارم امید، لطف تو گیرد چو دست من
دامان پر ز گرد گناهم تکان دهد
می خواست گر خدای نبخشد گناه ما
ما را چرا امام چنین مهربان دهد؟
آن پرچمی که بر سر بام حریم توست
راه بهشت را به محبان نشان دهد
قلب (حسان) به یاد تو از غصه فارغ است
در انتظار این که به پای تو جان دهد
روز جزا که در صف قرآن و عترتیم
ما را امام ثامن ضامن امان دهد
----------------------------------------------------
دور شمع پیکرت، گردیده ام خاکسترت
ای به قربان تو و این رنگ زرد پیکرت
از نفس های بلندت میل رفتن می چکد
حق بده امشب بمیرم در کنار بسترت
تا نگیرد خون تازه گوشه ی تابوت را
مهلتی تا که ببندم دستمالی برسرت
حیف شد، از آنهمه دلواپسی کودکان
کاسه های شیرمانده روی دست دخترت
کاش می مردم نمی دیدم به خاک افتاده است
هیبت طوفانی دلدل سوار خیبرت
خلوت شبهای سوت و کور نخلستان شکست
با صدای واعلی و وای حیدرحیدرت
شهر کوفه تا نگیرد انتقام بدر را
دست خود را بر نمی دارد پدر جان از سرت
با شمایی که امیر کوفه اید اینگونه کرد
الامان از کاروان دختر بی معجرت
می روی اما برای صد هزاران سال بعد
میل احسان می نماید غیرت انگشترت
پیام رسان
من کلا دلم میخواهد همه آدمهایی که با من در ارتباط هستن دست به دست هم بدن تا جامعه ای با نشاط و آگاه والبته امام زمانی داشته باشیم