سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
< 1 2 3

90/6/8
9:7 ع

 

بنده فکر میکنم می شود تفکرات نسل قدیم و جدید را با کمی تعدیل و تصحیح به هم نذدیک تر نمود .

البته در این تعدیل و تصحیح باید اصولی در نظر گرفته شود . به هر حال ما ایرانی و مسلمانیم و بر حسب

 این ایرانی و مسلمان بودن پایبند اصول و عقایدی هستیم که میبایست رعایت شود ، ونباید به بهانه پیدا

 نمودن راه حل و رفع مشکل اصول زیر پا گذاشته شود . در این راستا بزرگتر ها باید سعی در درک بیشتر

فرزندان و بکار بردن روشهای مناسب جهت انتقال تجربیات خود به فرزندان نمایند و فرزندان باید از پشت دیوار

وهم در بیایند و بزرگان خود را سدی برای پیشرفت و ابراز عقاید خود ندانند و نیز به حرفهای بزرگتر ها با این

دید نگاه کنند که والدین در هر شرایطی نیت خیر دارند و مقاومت و مخالفت در برابر تصمیم و عملکرد فرزندان

صرفاً از روی محبت و دلسوزی است . به قول معروف آنچه جوان در آینه میبیند بزرگسال در خشت می بیند .

البته لازم بذکر است همه فرزندانی که دیدگاههای نا مناسب نسبت به دلسوزی های والدین دارند وقتی خود

 به شرایطی میرسند که فرزندان خود را از روی محبت و عشق راهنمایی میکنند و فرزندان به حساب دخالت

و قدیمی اندیشیدن می گذارند تازه متوجه میشوند در مورد والدین خود چقدر اشتباه قضاوت می کردند .

فرمودید دختر امروزی حتی اگر در سن 28 سالگی هم ازدواج نکند مشکلی نمی بیند . سوال این است

آیا اگر این دختر خانم ازدواج کند شرایط بهتری دارد یا اگر به واسطه این تفکر که ایرادی در دیر ازدواج کردن

نمی بیند این امر را بدون علت به تاخیر بیندازد با مشکل مواجه می شود من فکر می کنم اگر منصف باشیم

همه میدانیم هر دختر یا پسری دلش میخواهد در اولین فرصت و با فرد مناسب و مورد علاقه اش ازدواج کند

و اگر کسی غیر از این بگوید احتمالا سعی در توجیه عمل خود دارد. و گرنه چه کسی از ازدواج ، استقلال و

 داشتن یک زندگی ایده آل بدش می آید. در مورد پررنگ شدن نقش خانومها عرض کنم فکر نمی کنم

هیچ انسان عاقل و منصفی نقش خانم در خانواده را کمرنگ ببیند . من همیشه معتقد بوده و هستم

 خانم خانه حرف اول را در حفظ و حراست از کیان خانواده ، امنیت و شادابی خانواده ، آرامش وایجاد

فضایی عاطفی در خانواده و ایفای نقش اول پرورش مناسب فرزندان دارد ضمن اینکه می تواند تکیه

گاهی مطمئن و آرامش بخش برای همسرش باشد . در این راستا استناد میکنم به احادیث و روایاتی

که در مورد روش همسر داری بزرگ بانوی اسلام حضرت فاطمه ی زهرا (س) و ایفای نقش مادر در

خانه بیان گردیده است که طمئناً هر انسان منطقی می پذیرد این روشها در هر دوره و عصری جواب

میدهد و به وضوح نتایج آن را در زندگی افرادی که دقیقاً به آن عمل مینمایند می توان دید. لطفا مرا به دلیل

زیاده گویی عفو بفرمایید سخن در این باب بسیار است و زمان محدود . انشاا... مفید واقع گردد.


  

90/6/4
11:25 ع

آورده اند که بهلول بیشتر وقت ها در قبرستان می نشست و روزی که برای عبادت به قبرستان رفته بود و

هارون به قصد شکار از آن محل عبور می نمود چون به بهلول رسید گفت : بهلول چه می کنی ؟

بهلول جواب داد : به دیدن اشخاصی آمده ام که نه غیبت مردم را می نمایند و نه از من توقعی دارند و نه

مرا اذیت و آزار می دهند .

هارون گفت :

آیا می توانی از قیامت و صراط و سوال و جواب آن دنیا مرا آگاهی دهی ؟

بهلول جواب داد به خادمین خود بگو تا در همین محل آتش نمایند و تابه بر آن نهند تا سرخ و خوب

داغ شود هارون امر نمود تا آتشی افروختند و تابه بر آن آتش گذاردند تا داغ شد . آنگاه بهلول گفت :

ای هارون من با پای برهنه بر این تابه می ایستم و خود را معرفی می نمایم و آنچه خورده ام و هرچه

پوشیده ام ذکر می نمایم و سپس تو هم باید پای خو د را مانند من برهنه نمایی و خود را معرفی کنی و

آنچه خورده ای و پوشیده ای ذکر نمایی . هارون قبول نمود .

آنگاه بهلول روی تابه داغ ایستاد و فوری گفت : بهلول و خرقه و نان جو و سرکه و فوری پایین آمد که

ابداً پایش نسوخت و چون نوبت به هارون رسید به محض اینکه خواست خود را معرفی نماید نتوانست و

پایش بسوخت و به پایین افتاد .سپس بهلول گفت :

ای هارون سوال و جواب قیامت نیز به همین صورت است . آنها که درویش بوده ند و از تجملات دنیایی

بهره ندارند آسوده بگذرند و آنها که پایبند تجملات دنیا باشند به مشکلات گرفتار آیند .


  

90/6/4
11:11 ع

 

 آورده‌اند که شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او.... 

شیخ احوال بهلول را پرسید. 

گفتند او مردی دیوانه است.

 

گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند.

شیخ پیش او رفت و سلام کرد.

 

بهلول جواب سلام او را داده پرسید چه کسی هستی؟ عرض کرد منم شیخ جنید بغدادی.

فرمود تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می‌کنی؟ عرض کرد آری..

بهلول فرمود طعام چگونه میخوری؟

عرض کرد اول «بسم‌الله» می‌گویم و از پیش خود می‌خورم و لقمه کوچک برمی‌دارم، به طرف راست

دهان می‌گذارم و آهسته می‌جوم و به دیگران نظر نمی‌کنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی‌شوم

و هر لقمه که می‌خورم «بسم‌الله» می‌گویم و در اول و آخر دست می‌شویم..

بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود تو می‌خواهی که مرشد خلق باشی در صورتی که

هنوز طعام خوردن خود را نمی‌دانی و به راه خود رفت.

مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است. خندید و گفت سخن راست از دیوانه باید شنید

 و از عقب او روان شد تا به او رسید.

بهلول پرسید چه کسی هستی؟

 

جواب داد شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمی‌داند.

 

بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را می‌دانی؟

عرض کرد آری...

 سخن به قدر می‌گویم و بی‌حساب نمی‌گویم و به قدر فهم مستمعان می‌گویم و خلق را به خدا

 

و رسول دعوت می‌کنم و چندان سخن نمی‌گویم که مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن

 

را رعایت می‌کنم. پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بیان کرد.

بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمی‌دانی..

پس برخاست و برفت. مریدان گفتند یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟

 

جنید گفت مرا با او کار است، شما نمی‌دانید.

باز به دنبال او رفت تا به او رسید.

 

 بهلول گفت از من چه می‌خواهی؟ تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمی‌دانی،

 

آیا آداب خوابیدن خود را می‌دانی؟

عرض کرد آری... چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه‌ خواب می‌شوم، پس آنچه آداب خوابیدن که

 

از حضرت رسول (علیه‌السلام) رسیده بود بیان کرد.

بهلول گفت فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمی‌دانی.

خواست برخیزد جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمی‌دانم، تو قربه‌الی‌الله مرا بیاموز.



بهلول گفت: چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم.

بدانکه اینها که تو گفتی همه فرع است و

 

اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از اینگونه آداب به

جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود.

جنید گفت: جزاک الله خیراً! و

ادامه داد:

 

در سخن گفتن باید دل پاک باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدای باشد

و اگر برای غرضی یا مطلب دنیا باشد یا بیهوده و هرزه بود.. هر عبارت که بگویی آن وبال تو

باشد. پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد.

و در خواب کردن این‌ها که گفتی همه فرع است؛ اصل این است که در وقت خوابیدن در

دل تو بغض و کینه و حسد بشری نباشد.

 

 


  

90/6/3
6:52 ع

در تذکره سبط ابن جوزى از احمد بن حصیب روایت کرده که گفت من منشى سیده مادر مادر متوکل بودم  

 پس روزى خادمى از جانب سیده نزد من آمد و کیسه اى آورده بود و هزار اشرفى در آن بود

بمن گفت که خانم و سید من میگوید که این وجه را که از پاکیزه ترین مالهاى منست در

 بین مستحقین تقسیم کن و نام آنها را براى من بنویس که بعدا از مالهاى خوبم بین آنها تقسیم کنم .

ابن حصیب گفت آمدم از رفقاى خودم نام مستحقین را پرسیدم و در نام اى نوشتم و سیصد

اشرفى از آنها را بین ایشان تقسیم کردم و بقیه اشرفیها نزد من باقی ماند.نصف شب صداى

 در خانه من بلند شد پرسیدم کیست ؟ گفت فلان مرد علوى هستم که منزلم در همسایگى

خانه شما است او را اجازه ورود دادم به خانه ما آمد، پرسیدم چه کار دارى ؟ گفت گرسنه ام

 یک اشرفى باو دادم شکر خدا را کرد و از من ممنون شد و رفت زوجه ام بمن گفت این مرد

چه کسى بود که در اینوقت شب بخانه ما آمد گفتم فلان مرد علوى که همسایه ما میباشد

 بمن اظهار گرسنگى کرد و من هم یک اشرفى باو دادم ، زوجه ام گریه کرد و گفت آیا حیا

نکردى که مثل چنین مردى را که روى بتو آورده یک اشرفیهاکه باقى مانده باو بده ، سخن زن

چنان بر من اثر کرد که فورى برخاستم و به در خانه او رفتم و بقیه پولها را باو دادم چون بخانه

برگشتم پشیمان شدم که اگر این خبر به متوکل رسد از دشمنى که با علویین دارد مرا بقتل میرساند.

 زوجه ام بمن گفت مترس و توکل بر خدا کن و پناه به جد علوى ببر. درین سخن بودیم که در

 خانه ما را زدند و مشعلها و چراغها بدست غلامان ظاهر شد و گفتند سیده مادر متوکل ترا

میطلبد، فورى نزد او حاضر شو. من ترسان برخاستم و روانه شدم چون اندکى راه رفتم رسولان

در پى یکدیگر میآمدند تا رفتم پشت پرده سید و خادم بمن گفت سیده پشت پرده است با او صحبت

کن ، من شنیدم که صداى گریه سیده بلند است بمن گفت اى احمد خدا بتو و زوجه ات جزاى خیر

بدهد، در اینساعت خوابیده بودم ، خواب دیدم که پیغمبر (ص ) نزد من آمد فرمود که خداوند به تو

جزاى خیر دهد، معنى این کلام چه چیز است ؟ احمد میگوید من قضیه رابراى او نقل کردم و او گریه

 میکرد و بعد به غلامانش دستور داد که یکصد هزار اشرفى با لباسهاى فاخر آوردند و بمن

 گفت اینها را در بین سادات علوى و آن مرد که به او دادى و زوجه ات تقسیم کن آنها را

گرفتم اول آوردم در خانه آن مرد علوى را کوبیدم ازخانه بیرون آمد و گریه میکرد از سبب گریه اش

پرسیدم گفت چون بمنزل خود آمدم زوجه ام پرسید که آیا چه کردى ؟ آگاهش کردم بمن گفت

برخیز دو رکعت نماز بخوانیم و در حق سیده و احمد و زوجه اش دعا کنیم ، پس نماز خواندیم

 و دعا کردیم و خوابیدیم رسول خدا (ص ) را در خواب دیدم که فرمود شکر خدا را بجا آورد

درباره احسانى که بتو کردند و درین ساعت هم براى تو چیزى میآورند تو قبول کن .

خیلى جاى تعجب است که متوکلى که قاتل حضرت امام على الهادى (ع ) بود چند

مرتبه قبر حضرت سیدالشهداء (ع ) را خراب کرد و آب بر آن بست ، مادرش بواسطه

ولایت و دوستى اهلبیت این مقام را داشته باشد. اینست که در این جمله از زیارت میخوانیم

 : و بالبرائة من اشیاعهم و اتباعهم انى سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولى لمن والاکم و عدو لمن عاداکم .


  

90/6/3
1:29 ص

از الف اول امام از بعد پیغمبر علی است
آمر امر الهی شاه دین‌پرور علی است

ب برادر با نبی بیرق فراز دین حق
بحر احسان باب لطف بی‌حد و بی‌مر علی است

ت تبارک تاج و طاها تخت و نصراله سپاه
تیغ‌آور خسرو مستغنی از لشگر علی است

ث ثری مقدم ثریا متکا ثابت قدم
ثانی احمد به ذات کبریا مظهر علی است

ج جاه و قدرش ار خواهی به نزد ذوالجلال
جل شانه جز نبی از جمله بالاتر علی است

ح حدوثش با قدم مقرون حدیثش حرف حق
حاکم حکم اللهی حیه در حیدر علی است

خ خداوند ظفر خیبر گشا مرحب شکار
خسرو ملک ولایت خلق را رهبر علی است

د داماد نبی دست خدا دارای دین
داعی ایجاد موجودات از داور علی است

ذ ذاتش ذوالجلال و ذالمنن وز ذوالفقار
ذلت افزا بر عدوی ملحد ابتر علی است

ر رفیع‌القدر و والا رتبه روح افزا سخن
رهنمای خلق عالم ساقی کوثر علی است

ز زبر دست و زکی و زاهد و زهد آفرین
زیب بخش مسجد و زینت ده منبر علی است

س سعید و سید و سرور سلونی انتساب
سر لا رطب و لا یا بس سر و سرور علی است

ش شفیع المذنبین شیر خدا شاه نجف
شمع ایوان هدایت شافع محشر علی است

ص صدیق و صبور و صالح و صاحب کرم
صبح صادق از درون شب پدیدآور علی است

ض ضرغام شجاعت پیشه‌ی روشن ضمیر
ضاربی کز ضربش المضروب لایخبر علی است

ط طبیب طبع‌دان مطلوب ارباب طلب
طاق نه کاخ مطبق طرح را لنگر علی است

ظ ظهیر ملک و ملت ظاهر و باطن امام
ظل ممدود خدای خالق اکبر علی است

ع عین‌الله و علی جاه و علام الغیوب
عالم علم علی الاشیا ز خشک و تر علی است

غ غران شیر یزدان غیرت الله المبین
غالب اندر غزوه‌ها بر خصم بد گوهر علی است

ف فصیح و فاضل و فخر عرب میر عجم
فارس میدان مردی فاتح خیبر علی است

ق قلب عالم امکان قسیم خلد و نار
قاضی روز قیامت خواجه‌ی قنبر علی است

ک کنز علم ماکان و علوم مایکون
کاشف سر و علن از اکبر و اصغر علی است

ل لطفش شامل احوال کل ما خلق
لازم التعظیم شاه معدلت گستر علی است

م ممدوح صحف موصوف تورات و زبور
مصحف وز انجیل را مصداق و المصدر علی است

ن نظام نه فلک از نام نیکش وز جمال
نور بخش مهر و ماه و انجم و اختر علی است

و واجب منزلت ممکن نما والا گهر
واقف از ماوقع و از ما وقع یک سر علی است

هـ هوالهادی المضلین فی الصراط المستقیم
هر چه بهتر خوانمش صد بار از آن بهتر علی است

ی یدالله فوق ایدیهم یکی از مدح او
یک سر از یا تا الف هر حرف را مضمر علی است

آدم و نوح سلیمان و خلیل بی‌خلل
موسی با اقتدار و عیسی با فر علی است

جان علی جانان علی ظاهر علی باطن علی
می علی مینا علی ساقی علی ساغر علی است

گویی ار مدح علی دیگر چه غم داری صغیر
یاور خلق جهانی گر ترا یاور علی است


  

90/6/3
12:28 ص

 

  

آن خالقی که بر تن بی روح جان دهد 

مهر تو، رایگان، به دل خاکیان دهد

شخصی کریم، جود بلا  شرط می کند

آری، خدا هر آنچه دهد، رایگان دهد

هر نعمتی که داد خدا، بی سوال داد

وصل تو را، که خواسته ام، بی گمان دهد

از خلقت تو، خواست خداوند لامکان  

ما را کنار رحمت عامش مکان دهد

گر جان دهم، به یک نگهت، سود با من است

کالای خویش را، که بدین حد گران دهد؟

بی امتحان مرا به غلامی قبول کن

رسوا شوم، اگر دل من امتحان دهد

دارم امید، لطف تو گیرد چو دست من

دامان پر ز گرد گناهم تکان دهد

می خواست گر خدای نبخشد گناه ما

ما را چرا امام چنین مهربان دهد؟

آن پرچمی که بر سر بام حریم توست

راه بهشت را به محبان نشان دهد

قلب (حسان) به یاد تو از غصه فارغ است

در انتظار این که به پای تو جان دهد                                

روز جزا که در صف قرآن و عترتیم

ما را امام ثامن ضامن امان دهد

  

----------------------------------------------------

  

دور شمع پیکرت، گردیده ام خاکسترت

ای به قربان تو و این رنگ زرد پیکرت

 

از نفس های بلندت میل رفتن می چکد

حق بده امشب بمیرم در کنار بسترت

تا نگیرد خون تازه گوشه ی تابوت را

مهلتی تا که ببندم دستمالی برسرت

حیف شد، از آنهمه دلواپسی کودکان

کاسه های شیرمانده روی دست دخترت

کاش می مردم نمی دیدم به خاک افتاده است

هیبت طوفانی دلدل سوار خیبرت

خلوت شبهای سوت و کور نخلستان شکست

با صدای واعلی و وای حیدرحیدرت

شهر کوفه تا نگیرد انتقام بدر را

دست خود را بر نمی دارد پدر جان از سرت

با شمایی که امیر کوفه اید اینگونه کرد

الامان از کاروان دختر بی معجرت

می روی اما برای صد هزاران سال بعد

میل احسان می نماید غیرت انگشترت

 

  


  

پیام رسان

+ سوال: منظور از تسویل نفس چیست ؟ پاسخ آیت الله جعفر سبحانی : در قرآن مجید مکرارا از «تسویل نفس» سخن به میان آمده است و مفاد آن این است که نفس انسانى روى تمایلات نفسانى، کارهاى زشت را نزد او زیبا جلوه دهد، از این جهت برخى براى انسان، نفسى به نام «مسوله» اثبات کرده اند، در مقابل «نفس مطمئنه» و یا «لوامه» و یا «راضیه» ،

+ **امام على علیه‏ السلام :**از غیرت نابه‏جا بپرهیز؛ چرا که این کار، زنان درستکار را به لغزش مى‏کشانَد؛ اما برکارزنان، نظارت داشته باش و هرگاه گناهى از آنان دیدى، چه بزرگ و چه کوچک، ازطریق نشان دادن ناخشنودى خویش، با آن برخورد کن و از مجازات کردن بپرهیز، چراکه گناه، بزرگ و تذکّر، کم اثر مى‏گردد..... تحف العقول، ص 87

+ **امام صادق علیه‏ السلام :** شوهر در رابطه با همسرش از سه چیز بى‏نیاز نیست: سازگارى که با آن، سازگارى ومحبت و عشق زن را به خود جلب کند و خوش اخلاقى با او و دلبرى از او با آراستن خودبراى وى و فراهم آوردن امکانات رفاهى او..... تحف العقول ، ص 323



+ **امام سجاد علیه‏ السلام :**حق زن آن است که بدانى خداوند او را مایه آرامش و آسایش و همدم و پرستار توقرار داده است، هم چنین بر هر یک از شما واجب است که خداوند را بخاطر وجوددیگرى ستایش کند و بداند که او نعمتى است که خداوند ارزانى داشته و واجب است کهبا نعمتِ خداوندى رفتار نیک داشته باشد و او را گرامى بدارد و با او سازگارى کند و هرچند حق تو بر زنت بیشتر است و



+ رابطه انیشتن و آیت الله بروجردی

+ **امام صادق علیه السلام:** آزاده در همه حال آزاده است: اگر بلا و سختى به او رسد شکیبایى ورزد و اگر مصیبت‏ها بر سرشفرو ریزند او را نشکنند هرچند به اسیرى افتد و مقهور شود و آسایش را از دست داده و به سختى و تنگدستى افتد. چنان که یوسف صدیق امین، صلوات اللّه‏ علیه، به بندگى گرفته شد و مقهور و اسیر گشت اما این همه به آزادگى او آسیب نرساند.....(کافى، ج2، ص89، ح6)

+ **امام صادق علیه السلام:** پنج خصلت است که در هر کس یکى از آنها نباشد خیر و بهره زیادى در او نیست: اول: وفادارى دوم: تدبیر سوم: حیا چهارم: خوش اخلاقى و پنجم: ـ که چهار خصلت دیگر را نیز در خود دارد ـ آزادگى......(خصال، ص284، ح33)

+ **پیامبر صلى الله علیه و آله:** خشم از شیطان و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب خاموش مى شود، پس هرگاه یکى از شما به خشم آمد، وضو بگیرد........(نهج الفصاحه، ح 660)

+ امام على علیه ‏السلام : درباره آیه سهم خود را از دنیا فراموش مکن : [یعنى] سلامتى ، توانایى ، فرصت ، جوانى و شادابى‏ ات را فراموش مکن ، تا با آنها ، آخرت را به دست آورى.......وسایل الشیعه ج1 ، ص90 - مجموعه ورام ج2 ، ص165



+ **امام صادق علیه السلام** :مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترین آنها این است که آدمى تنها حق را بگوید، هر چند بر ضد خود یا پدر و مادرش باشد و به خاطر آنها از حق منحرف نشود……………مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 9 ، ص 45 - بحار الأنوار(ط-بیروت)، ج71، ص223

مشخصات مدیر وبلاگ
 
سیاوش[496]
 

من کلا دلم میخواهد همه آدمهایی که با من در ارتباط هستن دست به دست هم بدن تا جامعه ای با نشاط و آگاه والبته امام زمانی داشته باشیم


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
upturn یعنی تغییر مطلوب ***جزین*** عکس و مطلب جالب و خنده دار alone شقایقهای کالپوش سکوت ابدی بلوچستان هم نفس ►▌ استان قدس ▌ ◄ محمد جهانی سفیر دوستی اطلاعات عمومی .: شهر عشق :. پیامنمای جامع بادصبا ایران اسلامی منطقه آزاد مشاوره - روانشناسی من.تو.خدا دل شکســــته روشن تر از خاموشی (بنفشه ی صحرا) عشق جزتو Manna عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) گل یا پوچ؟2 مهاجر جیغ بنفش در ساعت 25 ستاره طلایی مردود گروه اینترنتی جرقه داتکو فقط خدا بـــاور مـــ♥ـن....!!ツ آتیه سازان اهواز خداجون دوستت دارم اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما... آقا رضا کشاورزی نوین شاهکار باکری میاندوآب نــــــا کجــــــا آبـــــــاد دل مــــن ... mordan شَبـَــــــــــــــکَة المِشـــــــــــــکاة الإسلامیــــــــــة ایرانیان ایرانی سکوت پرسروصدا فاطمیون لنجان خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا دل نوشته های من دل شکسته نبض شاه تور صل الله علی الباکین علی الحسین مهندسی متالورژِی خوش مرام مطالب عاشقانه تینا ستاره سهیل معماری نوین غلط غو لو ت I love you آزاد اندیشان خـــــستــــــــــــه امـــــــــــــــــ مناجات با عشق از یک انسان جوجو نوجوونی از خودتون ME&YOU من + تو = ما بسوی ظهور می نویسم هر چی بدونم به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید أین تذهبون؟ سومین حرکت دوست خوب جیگر نامه anzalichi سه ثانیه سکوت درجست وجوی حقیقت داستان نویس جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی ミ★ミسکوت غمミ★ミ Romance عشق ممنوعه و دلتنگی بمب خنده ریحانه لپ لپ عشق نردبانی برای لمس رویا ها زمانه یکی بود هنوزهم هست ای غایب از نظر به خدا می سپارمت تنهایی چـــــاوش ( چه خبر از دنیا ؟؟؟؟) عاشق تنها.... آریایی مدیا پلیر خاطره سمت خیال دوست آشنای غریب دوستانه ماه آسمون من عاشق ترین آدم دنیا تنهایی من مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان دلتنگی آتش عشق ❤❤ جزرومد❤❤ علاقه به کف پا و فلک رندانه گریه های شبانه کسب در آمد آسان از اینترنت امانتدار امام تنهایی.......
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ        
       


ساخت کد موزیک آنلاین

http://www.0up.ir/do.php?filename=45.wma