90/5/30
12:28 ص
بر بلندای فلک ذکر ملائک یا عیلست/ هر که گوید یا علی ، در روز محشر با علیست/ در طواف کعبه گر با دیده ی دل بنگری/
هر طرف آئینه ای باشد کزان پیدا علیست/ گر خدا خوانم علی را ، کفر باشد کفر محض/ به که گویم المثنای حق یکتا علیست/
ای یهودی ، ای مسیحی ، ای مسلمان ، ای فلان/ رکن کعبه ، چلچراغ مسجد الاقصی علیست/ در شب معراج احمد نور از لب نور بود/
دید در افلاک ، ماه لیله الاسرا علیست/ مردگان دم میگرفتند ز عیسای مسیح/ غافل از آنکه مسیحای دو صد عیسی علیست/
اوست سر اسم اعظم ، واقف است او بر امور/ راز پنهان در عصای پنجه ی موسی علیست/ با علی بودن علو و عزت آزادگیست/
جبرئیل عرش را استاد بی همتا علیست/ خواستگاران فراوان داشت دخت مصطفی/ از خدا دستور آمد همسر زهرا علیست/
بر فراز آسمان ها هم حکومت حق اوست/ حاکم و فرمانروای عالم بالا علیست/ قدرت کل دول ، از ناخن او کمتر است/
امپراتور بلند آوازه ی دنیا علیست/ از غدیر خم چه میدانی ؟، نمیدانی بدان/ بعد پیغمبر امام و رهبر و مولا علیست/
ای که هی دم میزنی از اولی و دومی/ بشنو ای ابله ، ولی مسلمین تنها علیست/ اوست باب اله ، باب العشق ، باب المعرفت/
شیعیان باب گرام زینب کبری علیست/ تا ابد پرونده شیعه بدون خدشه است/ قاضی دیوان کیفر صاحب الامضا علیست/
90/5/29
3:51 ص
90/5/27
6:26 ع
90/5/27
2:34 ص
دوره و زمونه عوض شده... جوون هم بود جوون های قدیم . وقتی اسم ازدواج می آمد تا گوششان سرخ می شد. کدوم دختری تا این سن و سال خون هی پدر می ماند؟ کدوم پسری رو حرف پدر ومادرش و انتخاب اونا حرف می زد؟قبل از دخترا بخوان به خودشون بیان رفته بودن خونه ی بخت و مشغول بچه داری می شدن . ....
شاید شما هم این حرف ها را از مادر بزرگاتون شنیده باشید. وقتی از این تعریف می کنه که سر سفره ی عقد برای اولین بار از تو آینه به همسر آینده اش نگاه می کنه و خاله خانم از پشت نیشگونش می گیره که سرت را بنداز پائین وگرنه قوم داماد می گن چه عروس پر رویی!!
سال ها قبل وقتی پدر بزرگ ومادر بزرگ ما در آستانه ی ازدواج قرار می گرفتند ،خانواده ها نقش اصلی را بر عهده داشتند و وقتی خانواده ها به توافق می رسیدند ،دیگر مخالفت دختر یا پسر معنی نداشت . در نسل بعد یعنی هنگام پیوند پدر ومادر ما وضع کمی فرق کرده بود ، سن ازدواج کمی بالاتر آمده بود، فرزندان هم اظهار نظر می کردند .همدیگر را قبل از عقد می دیدند اما باز هم نظر خانواده ها و تفاهم آن ها با هم مهم تر بود. اما بشنوید از نسل خودمان ...
سبک و شیوه ازدواج پا به پای برگهای روز شمار تقویم تغییر کرده بود و به همراه خود سبک جدیدی را به ظهور رسانده بود: شناخت، عشق و علاقه که به دنبال خود معیار های جدیدتری را نیز به همراه داشت.
جوان ها دیگر برای ازدواج تمایلی به دنباله روی از والدین خود ندارند. بلکه تمایل دارند همسر آینده شان را بدون دخالت دیگران انتخاب و با کسی ازدواج کنند که از صمیم دل به او علاقمند باشند.
معیارهای نسل حاضر با گذشته گرچه تفاوت زیادی کرده است اما حالا هم مثل گذشته اگر پای عشق وعاشقی به میان بیاید ،وقتی دختر و پسر خود را در دام عشق ببینند، دختر حاضر میشود روی یک روزنامه زندگی کند اما با پسری که در تب عشق او می سوزد .تنها چیزی که بین تمام نسل ها در بحث ازدواج تکرار می شود همین چشمان کور است وقتی دل گرفتار می شود.
هم در زمان حال و هم در نسل پدر ومادر ها و هم نسل پدربزرگ ومادر بزرگ ها ، هر وقت عشق وعاشقی هایی با رنگ و لعاب جوان پسند به وجود بیاید ، افراد از فکر کردن صحیح عاجز شده و فقط به وصال فکر می کنند که البته در گذشته به خاطر کم بودن ارتباطات دو جنس این اتفاق گستردگی کم تری داشته است اما این روز ها به وفور دیده می شود.
اما صحبت ما سر معیار جوانان برای همسرآینده است که خیلی با گذشته متفاوت شده است. طبیعی است که نحوه ی انتخاب همسر با تغییر کردن روابط ،تغییر کند و اصلا کسی توصیه نمی کند امروزه جوانان مثل سال ها پیش ازدواج کنند زیرا دنیا عوض شده و دیگر کسی شریک زندگی اش را برای بار اول سر سفره ی عقد نمی بیند اما همین تغییر در نحوه ی آشنایی در معیار ها هم به وجود آمده که کمی نگران کننده است.
آن روزها، مادربزرگ منتظر مردی بود که بتواند به او تکیه کند و همانند مادرش با لباس سفید به خانه بخت بیاید و با لباس سفید از آن خارج شود. مردی که قوی ،با اراده باشد . پدر نیز خواهان زندگی با دختری بود که مطیع، سر به زیر، کمی با سواد، کد بانوی ماهر به طوری که وقتی به خانه پای می گذارد تمام خانه برق بزند و بوی غذایش چند کوچه آن طرفتر را با خبر کند و همسر و مادری دلسوز که فرزندانش را نیکو بار بیاورد و با خانواده اش کنار بیاید.
اما واقیعت این است که برخی پسرهای این زمانه به سراغ دختری می روند که یکی یک دانه، از یک خانواده ی ثروتمند باشد. شاغل و اجتماعی باشد. بتواند جهازیه ی خوبی بیاورد و سایه ی پدری بالای سرش باشد که در مواقع لزوم از دامادش با پولش حمایت کند. البته معیار جذابیت قیافه و ظاهر هم که روز به روز پر رنگ تر می شود .
دختر خانم ها هم اگر پسری با یک ماشین مدل بالا ،خانواده ای با کلاس ،تحصیلات دهن پر کن (که البته این مورد را ثروت پدری پوشش می دهد)
عاشق پیشه و رمانتیک به خواستگاری شان بیاید ،ذوق زده شده و بار اول بله را می گویند.
البته همه می دانیم که اصالت واخلاق وایمان مهم است و جزءمعیارهایمان قرار می دهیم ولی زمانه تغییر کرده است و داماد بی خانه به درد نمی خورد!!!
جوون های عاقل واندیشمند تبیانی ،امیدوارم ناراحت نشده باشید. ما منکر آن هایی که در همین ایام هم هنگام انتخاب معیار های درست دارند و تمام سنت های نسل قدیم را زیر سوال نمی برند ،نیستیم اما قبول کنید که در نسل ما معیار انتخاب شریک زندگی از هر دو طرف کمی اشتباه می باشد و بهتر است کمی واقع بین تر شود که در ایینصورت آمار مراجعه به دادگاه خانواده در یک سال اول بعد از ازدواج سال به سال بیشتر نشود. هر چند بخشی از این آمار مربوط به عدم یاد گیری مهارت های زندگی است اما مبنای انتخاب هم بسیار مهم است.
بهتر است فراموش نکنیم ازدواج انتخاب همراهی است برای زندگی .و زندگی پائین وبالا زیاد دارد و به این سادگی ها نیست....بکوشیم شریک مناسبی انتخاب کنیم .
90/5/26
10:36 ع
باسم رب العالی الاعلی و رب المرتضی
می کنم در ماه رحمت وصف آن شیر خدا
باید امشب دل پر از احساس کرد
تا شب قدر علی این سینه را الماس کرد
باید از اعماق دل نام علی را هم سرود
چون علی بهر محمد یاوری دیرینه بود
هر که از ذکر علی غافل بود، جاهل بود
بی ولای او ، نماز هر کسی باطل بود
ذکر مولا فاتح قلب همه است
ذکر حیدر روز و شب یا فاطمه است
بشنوید ای مردمان حق پرست
عشق حیدر از ازل در تار و پودم بوده است
در مه غفران مه رحمت، ماه توبه، ماه عشق
می سرایم مدح مولایم علی، آن شاه عشق
از قلم خواهم مرا یاری کند
پیش مولا آبروداری کند
هان مسلمانان عاشق ! شیعیان پاکدل
عشق او گشته عجین، از کودکی با آب و گل
یاد دارم مادرم نام علی یادم بداد
شیر را با عشق مولا در دهان من نهاد
گفت روزی مادرم فرزندکم ای دلبرم
من تو را با عشق مولایم علی می پرورم
یاد دارم روزها با عشق تو سر کرده ام
روز و شب مداحی اولاد حیدر کرده ام
یاد داری یا علی نذرت جوانی کردهام؟
در مسیر عشق تو من جانفشانی کردهام!
مه ،مه رحمت بود ماه صیام است ونماز
وه چه خوش ماهی بود ماه دعا ، راز و نیاز
حرفی از راز و نیاز آورده ام مولای من
سینه را لبریز از سوز و گداز آوردهام مولای من
هان تو ای شیعه چرا بر خواب غفلت می روی!!
در سحر آیا تو مغروق خدایت می شوی؟
گر تو مولایت علی باشد چرا راهت جداست؟
عاشق مولا همیشه غرق در ذات خداست
اقرا ای شیعه تو در مصحف، صفات مومنون
الذین هم فی صلاتهم خاشعون
شیعیان! راه علی تا روز محشر زنده است
هر که دارد عشق او ، در عاشقی پاینده است
90/5/26
9:9 ع
خوشا آن دل که سوزان تو باشد
پناهش دین و ایمان تو باشد
به هر محفل دلی بشکسته باشد
در آن دل جود و احسان تو باشد
به هر جا دل بود جای تو آنجاست
که این آب و گل از آن تو باشد
ز چشم دل اگر آبی روان است
به یاد عهد و پیمان تو باشد
سراپا سوختم در آتش دل
که سوز دل ز هجران تو باشد
شود جانم فدای صاحب دل
که آن دل تحت فرمان تو باشد
بگو آرام دل با خالق دل
که این دلداده از آن تو باشد
دل دیوانه ام سامان ندارد
به جز دیدار تو درمان ندارد
خیال دیدن تو گر گناه است
گناه من یقین پایان ندارد
خوشم ای پرده پوشا بر گناهم
به جز تو آگهی کس زان ندارد
خریدار گناهان من ای دوست
به جز تو دیگری امکان ندارد
اگر چون شمع سوزان دل بسوزد
همانا میل بر خوبان ندارد
به پای عشق تو پروانه گوید
به جز خاکستری احسان ندارد
اگر مشت پری بلبل به بستان
از آن آه و از آن افغان ندارد
به جز گلهای پرپر در بیابان
حسین باغبان قربان ندارد
چو خواری بر سر راه تو آرام
به غیر از دیده ی گریان ندارد
90/5/26
9:1 ع
آمدم امشب دهی برمن پناه
رو سپیدی کن عطا بر رو سیاه
آمدم تا که سبک بارم کنی
لحظه ای لایق به دیدارم کنی
آمدم از نو مسلمانم کنی
سائل رفتار سلمانم کنی
آمدم شاید کمی بهتر شوم
در صداقت پیرو بوذر شوم
آمدم از لطف امدادم کنی
شیعه ی ایمان مقدادم کنی
آمدم تا اینکه قرآنی شوم
مثل فضه پاک و نورانی شوم
آمدم تا لطف خود سازی تمام
از دلم بیرون کنی رجس وحرام
آمدم تا یار را راضی کنم
حضرت دلدار را راضی کنم
وای اگر عاقم کند صاحب زمان
می شوم خسران زده در دو جهان
من ز حق الناس غافل مانده ام
زان سبب عمریست در گل مانده ام
دین مردم مانده بر گردن مرا
رحمتی تا که کنی ایمن مرا
کرده ام توجیه کار خویش را
داده ام آزار یار خویش را
خوار وبی قیمت شمردم خلق را
مسخره کردم، فسردم خلق را
گرچه باشد غفلت من بی حساب
هست امید دلم طفل رباب
نام این باب الحوائج دلرباست
دستهای کوچکش مشکل گشاست
پیام رسان
من کلا دلم میخواهد همه آدمهایی که با من در ارتباط هستن دست به دست هم بدن تا جامعه ای با نشاط و آگاه والبته امام زمانی داشته باشیم